روزهای سربی

یونس حیدری ۲۱ تحویل دادند.» مأمور درحالیکه ال ش ق را در دست خود میچرخاند، می گوید : «خوب زبان صاف داری افغانی کثیف ! ال حا هم برو از ال هموطنهایت بگیر؛ آنهاکه نمردهاند!» با ش ق چند ضربهی محکم به او میکوبد و ادامه میدهد: «هرکس پول دارد باید به آنهایی که ندارند بدهد، وگرنه این ال ش ق همهتان را زیارت میکند!» بر ال همین اساس است که حا هر اتوبوسی یک هویت آماری پیدا کرده است و فرمان صادر میشود که هرکس از اتوبوس خودش پولهایش را جمعآوریکند. به همین خاطر استکه فهرست اتوبوسها را میخوانند و بعد آمار هریک از آنها را نیز اع م میکنند که هر ال اتوبوس چه مبلغی پول باید بیاورد و تحویل بدهد. این فرمانی عمومی است که صادر میشود. تعداد ما مهاجرانی که از قم گرفتار شدهایم ۳۱ نفر است و مبلغ ی که باید پرداخت کنیم ۴۶5۰ تومان میشود. همه را جمعآوری میکنند و هرکس ندارد دیگران بهجای او هم می پردازند. یکی از دوستان همهی آنها را میبرد و تحویل میدهد و مأمور صاحب در فهرست ال ع مت میزند که اینها پول خودشان را رساندهاند. پساز اینکه پولها را دقیق می شمارند و تحویل میگیرند، ما را بار دیگر به سالن بزرگی میبرند که چند روز پیش سرمان را در آنجا تراشیده بودند و بعد همه را بهصف ایستاده میکنند. بهترتیب پروندههایی راکه تشکیل داده بودند با برگههایی تحویل بچهها میدهند تا از روی آن شمارهسریالی را روی سینهی بچهها آویزان کنند و بعد از آنها عکس بگیرند. براساس همان شمارهسریالها، صفها را نیز منظم میکنند و بعد عکاسباشی همه را بهترتیب به پیش خود فرامیخواند و را الکی پ

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2