۲۶ روزهای سربی ورود بهکمپ سهشنبه، ۹ شهریور ۱۳۷۸ باالخره مرحلهی دوم تحویلدهی برگههای شناسایی آغاز شد. اسامی را میخوانند. من هم میروم برگههای شناساییام را، که عکسیکه با پالک گرفتم رویشان چسبانده شده است، میگیرم و به هواخوری برمیگردم تا مرحلهی دوم انتقال بهکمپ آغاز شود. پساز مرحلهی نخست انتقال به کمپ، وضعیت قرنطینه اندکی بهتر شده است. چند شب پیش آمار حتی از سقف پانصد نفر هم گذشته بود. ولی روز گذشته بخشی از ورودیهای پنجشنبه را به داخل قرنطینه انتقال دادند و امروز هم برگههای ورود به اردوگاه را به ما تحویل دادند. انتظار میرود تا ساعتی دیگر اع الم خروج از قرنطینه و ورود به کمپ را صادر کنند. همهی بچهها در حالتی از انتظار قرار دارند؛ خسته و سرگردان، مأیوس و ناامید قدم میزنند. در همین حال یکی از مأموران میآید و میگوید: «ورودیهای پنج شنبه و جمعهکه برگههایشان را تحویل گرفتهاند جهت انتقال بهکمپ آماده شوند.» همه میروند حاضر میشوند و با دوستان تازه شان که هنوز باید در قرنطینه بمانند خداحافظی میکنند و قرنطینه را بههمراه افغانهای اسیری که آنجا را با دستان خود ساختهاند ترک میکنند. همهی بچهها را در صفهای پانزده نفره منظم میکنند. برگههایشان کنترل میشود و بعد همه را بهسوی کمپ میبرند. در مسیر راه از جلو واحد اداری عبور میکنند. خیابان بهسوی دشت سرسبز ادامه پیدا میکند. بخشی از زمینهای وسیع محوطهی اردوگاه را زراعت کردهاند.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2