روزهای سربی

یونس حیدری ۲۹ تصور دیری دوام نمیآورد. وقتی از دیوار انسانی خارج میشویم، تازه به سکوهایی میرسیمکه همه وسایل خود را بر روی آن قرار میدهند و به همان شکل گروه پانزدهنفری در کنار هم جا میگیرند. در اینجا با همین گروه است که سرنوشت مشترک دارند، رزقوروزی مشترک، زندگی مشترک و آزادی مشترک . در کمپ ۲ در اردوگاه سفیدسنگ ۱۲۰ آلونک وجود دارد که نه در دارد و نه پنجرهایکه بتواند محافظگرما و سرما باشد. هر آلونک صرفا دو عدد دیوار است که سقفی گنبدی در خود دارد و یک سوراخ یکمتری که به آن در میگویند و از آن با نام اتاق یاد میکنند. همچنین نوزده سکوی سیمانی ساخته شده است که باید روی آنها خیمه زده شود، اما هیچ اثری از خیمه نیست. تعداد گروههای موجود به ۱۴۷ تا میرسد. باید یادآوری کرد که این آمار صرفا تا تاریخ فوق است، درحالیکه خروج از اردوگاه مدتهاست که متوقف شده و همچنان ورود رو به افزایش است. درنتیجه، جمع کل ( ۱۴۷ گروه پانزدهنفره) مساوی است با ۲۲۰5 نفر. ظرفیتکل اتاقها ( ۱۲۰ اتاق پانزده نفره) برابر است با ۱۸۰۰ نفر و بهاین ترتیب تعداد کسانی که به ناچار روی سکو میمانند به ۴۰5 نفر می رسد. عقربههای ساعت از ۴ بعدازظهر هم گذشته است. من بهدنبال فروشگاه میگردم تا دفتر تهیه کنم و کار بازنویسی خاطراتم را ، که ابتدا در داخل قرنطینه روی کاغذهای پاکت س ی گار نوشته بودمشان، آغاز کنم. اما هرچقدر میگردم، اثری از فروشگاه پیدا نمیکنم. در کنار جدول میبینم تعدادی از مهاجران دستفروشی میکنند؛ چای خشک، خربزههایکال وگندیده،کشک و... . بعضیشان

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2