روزهای سربی

یونس حیدری ۳۷ یک شب وقتی در «انبار» نفت استراحت میکردم، تنهای تنها بودم. ابتدا چند گربه در اطراف خودم دیدم. بعد وقتی آن گربهها را فراری دادم، خودم را با انبوهی از گربهها مواجه دیدمکه در اطرافم جمع شده بودند و روی طاقچهها و دیگر وسایل ایستاده بودند؛ گویا بهگونهای سخرهآمیز با هم میخندیدند و به من مینگریستند و هرچقدر پیشتپیشت کردم، محلی نگذاشتند و طی اقدامی هماهنگ بهسویم حملهور شدند. وقتی فریاد کشیدم و از «انبار» نفت گریختم، دیگر هیچچیز ندیدم. میگوید این ارواح بعضی شبها در قالب مار نیز ظاهر میشوند؛ مارهایی که با دو چشم خود دیده است. دلیل وجود این ارواح را گورهای دستهجمعیای میداند که در سال شورش اهالی اردوگاه ساخته شد. این شورش روز ۳۱ تیر ۱۳۷۷ در اردوگاه سفیدسنگ در پی ضربهی شدید یک افسر سپاهی به بیضههای یک مهاجر افغانی پشتون زبان که درجا باعث مرگ او شد رخ داد. سایر پشتونزبانها بهدنبال آن افسر میگشتند تا انتقام مقتول را بگیرند. گویا افسر را از اردوگاه فراری میدهند. وقتی او را نمییابند، شروع میکنند به لتوکوب هزارهها، بهدلیل اینکه «شما هزارهها هم شیعه هستید و این حکومت شیعی اینگونه انسان میکشد و جنایت میکند». زمانی که درگیری اوج میگیرد، نیروی انتظامی وارد عمل میشود. ابتدا با گاز اشکآور سعی می کند مردم را متفرق کند، اما وقتی یکی از نزدیکان مقتول یکی از مأموران را میزند، آنان شروع به تیراندازی میکنند و درگیری بین مهاجران افغان و نیروی انتظامی شدت میگیرد. در آن زمان در چهار کمپ بیش از دههزار انسان زندگی میکردند. این درگیری

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2