روزهای سربی

5۰ روزهای سربی دروغ میگوید. اولین روزی که وارد کمپ شد و همه را بهصف کرد تا به صحبتهایش گوش فرادهند، ال اع م کرد که همهی کسانی که دارای مدارک معتبر هستند، آزاد خواهند شد و حتی تصریح کرد کسانی که دارایکارت سبز موقت و غی رموقت و حتیکارت احزاب جبههی متحد ضدطالبان هستند نیز آزاد خواهند شد. به همین خاطر، از همه خواسته بود که بیایند کارتهای خود را به مقامات تحویل دهند. بسیاری از مهاجران که همراه خودشان کارت داشتند آن را تحویل دادند و بعدا معلوم شد همهی مدارک از دم قیچیگذشته و به داخل سطل زبالهدانی در واحد اداری اردوگاه شرفیاب شدهاند. عقربههای ساعت از مرز هشت صبح تجاوز کرده است و همه در گوشهوکنار سکوها و لبهی جدولها ناامید و مأیوس نشستهاند. صدای خشخش بلندگوها شور و هیجانی در بین همهی بچهها ایجاد میکند و بعضی از شدت شادی سوت میکشند و بعضی دیگر فریاد میکشند: «زندهباد تقوینیا!» اما صدایی که از بلندگو خارج میشود به همهی شادیها خاتمه میدهد : «گروههای ... تا ... جهت رفتن به حمام با کارت نان و برگههای ورود در پیش [به]کمپ مراجعه کنند.» فهرست اتاقهایی که باید حمام بروند اتاق ما را نیز شامل میشود. من هم بههمراه دیگر هماتاقیها به حمام میروم. در داخل اردوگاه فقط یک حمام وجود دارد که عمومی است و همه باید محرمات خود را از دید دیگران محفوظ نگاه دارند. بسیاری فقط یک شلوار دارند و بعضی یک زی رشلواری هم به تن دارند. به همین دلیل، بسیاری با شلوار حمام می روند. داخل حمام که میشوی بیر و بار [هرجومرج] زیاد است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2