روزهای سربی

یونس حیدری 5۱ بعضی با شلوار و بعضی دیگر با شورت آمدهاند. جمعیت آنقدر زیاد است که سالن حمام بههیچوجه قادر به جواب گویی نیست. به همین دلیل استکهگاه بر سر نوبت دوش جدال صورت میگیرد. وقتیکسانی در زیر دوش، آنهم دوش آب سرد، بیش از چند دقیقه طول میدهند، دعوا و جدل لفظی صورت میگیرد و بعضی که بسیار عصبیاند کارشان به جدال فیزیکی هم کشیده میشود. به گفتهی کسانی که اول صبح نوبتشان بوده، آب حمام اول صبح تقریبا در حدود نیم ساعتگرم است، اما پساز آن به تدریج آنقدر سرد میشود که بسیاری از مردم میترسند زیر دوش بروند، چراکه احتمال ال به ابت سرماخوردگی زیاد است و اگر کسی مبت به مرض ال سرماخوردگی شود، دیگر چیزی به نام دکتر و دارو اینجا مفهوم ندارد و همه میدانند که بسیاری از بیماریهای نیز العالج ریشه در همین سرماخوردگی ابتدایی دارد. برای من به شدت جالب استکه وقتی داخل حمام میروی، بااینکه همه برهنهاند، تضاد طبقات ی همچنان مشهود است. تضاد طبقاتی در قالب داشتن یا نداشتن صابون و شامپو رخنمایی میکند. آن هایی ک ه مرفه و ثروتمند هستند میتوانند از داخل اردوگاه صابون صدتومانی و شامپو ی چهارصدتومانی بخرند، درحالیکه همانها در داخل شهرهای ایران بیست تا نود تومان است. ولی آن هایی که پول ن دار ند، آن ها یی که پولهایشان دست کارفرمایان ایرانی مانده، آنهایی که اینجا به هرحال فقیرند، فقط زیر آب میروند و اندکی هم دست بر سر و روی خود میمالند تا شاید چرکهای ایران کنده شود. اما کسانی که

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2