روزهای سربی

یونس حیدری ۶۳ اکنون ز چه ترسیمکه در عین ب ییم ال ما را به تو سریستکهکس محرم آن نیست گر سر برود سر تو باکس نگشاییم ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم و دیگری یکی از زیباترین اجراهای داوود سرخوش را میخواند که به دل همه میچسبد: به این ملکهای مردم تبسم بیتبسم با این دستهای خالی سیالی بیسیالی نه قولی، نه قراری نه پارک زرنگاری نه باغ و کوچهباغی نه میل و نه دماغی اگر یکدانه و دردانه هستی اگر چشموچراغ خانه هستی به ملک دیگران بیگانه هستی کسی مهر تو را در دل ندارد کسی نام تو را بر لب نیارد کسی دست تو را نمیفشارد به شهر بیمحبت رفاقت بیرفاقت به این ملکهای مردم تبسم بیتبسم

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2