روزهای سربی

یونس حیدری ۶۹ اردوگاه سفیدسنگ خروج از اردوگاه پنجشنبه، ۸ مهر ۱۳۷۸ گوش شیطان کر تا به گوش آقای امینی، رئیس اردوگاه، نرسد، امروز قرار است ان شاءالله ما را رد مرزکنند، بااینکه اینجا تا زمانیکه اتوبوس از در برقی خارج نشده است هیچچیز اعتبار ندارد و هرآن ممکن است که آقای امینی سفر برود و برگهی خروجی اتوبوس امضا نشود یا پشیمان شوند. شاید هم بخواهند که هنوز هم مهاجران، این بیگاران خوب و زحمتکش، همچنان مشغول کار در شهرکهای صنعتی در داخل اردوگاه باقی بمانند. در داخل اردوگاه یک پروگرام [ برنامه] یعنی یک قانون داشتند که کسانی که مایل بودند زودتر از روال معمولی از اردوگاه رد مرز شوند باید هفت روز کامل در کارهای گوناگونی که در اطراف ا ردوگاه وجود داشت، به حیث بیگاری، بدون هیچگونه حقالعمل و دستمزدی اشتراک ورزند. روزی سه قرص نان اضافی بابتکار بهشان خواهند داد و پساز انجامکار با نخستین رد مرزی ها خواهند رفت. ولی بازهم در ناامیدی بسی امید است. نمیتوان چنین زود ناامید شد. از ال گروه ما فقط غ محیدر ماندنی است. هرچند تاریخ ورود همهی ما به اردوگاه یک روز است و در برگههای شناساییاش هم نمرهی ماشین خورده است. ولی ازآنجاکه خانوادهاش را نیروی انتظامی از مشهد به اردوگاه خانوادگی موسوم به «محمد رسولالله» تربت جام انتقال داده، امیدوار است بتواند موافقت رئیس اردوگاه را بگیرد و خود

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2