یونس حیدری ۷۱ که در این مدت توانستهاند لباسهای تمیزتر و بهتری برای خود تهیه کنند میروند و آنها را از داخلکیف و الستیک خود پ خارج میکنند و میپوشند تا از این زندان نجات یابند. در کمپ باز میشود و بچهها هجوم میبرند؛ هجوم بهسوی آزادی! هجوم بهسوی وطن! پس از مراسم تحویل وسایل، همه در قسمت کنار پاسگاه، داخل محوطهای که اطراف آن را سیمهای توری گرفته است، مستقر میشوند. مأمور ان نیروی انتظامی اعالم می کنند که آدمهای متعلق به هر شماره ماشین رد مرزی باید در صفوف مجزا در یک مکان خاص بنشینند و بعد از هر مجموعهکرایههای ماشین را به مبلغ هر نفر ۳5۰۰ ریال جمعآوری کنند و کسانیکه هیچگونه پولی همراه خودشان ندارند باید کرایهی خود را از هم وطنانشان بگیرند . چنانچه این همکاری صورت نگیرد، «همهتان همینجا خواهید ماند». تعداد بیش از یکسوم جمعیت پول ندارند. دیگران هم ال حاضر نیستند کمککنند، ولی یکی از مأموران با ش ق میآید بهسراغ همهی آنانی که پول ندادهاند و بر پشت و صورت آنها میکوبد که باید از هموطنان خود کرایهی ماشین را بگیرند. کتکزدن بچهها را هیچ کس تحمل نمیکند و هرکس بهقدر توان مالی خودشکمک میکند تا کرایهی ماشین دیگر هموطنان تکمیل شود تا بیش از این ش ق را به ال جرم نداشتن پول تحمل نکنند. مأموران پولهای جمعآوریشده را چند مرتبه می شمارند. تعداد مهاجران در فهرست معلوم است. کرایه را محاسبه میکنند و مقداری از آن پول را به یکی از رانندگان میدهند که گویا طرف حساب سایر رانندگان نیز هست. باقی را مأمور لباسِشخصی بیسیمبه دست،کهگویا از بسیجیان است، در جیب خود میگذارد.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2