م. نِیگلِر پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 2
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 1 پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه نویسنده: مایکل نِیگلِر مترجم: فرهاد میثمی (ویراست یکم)
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 3 پرهیزی ایمـان بـرای تمـام کسـانی کـه بـه نجـات انسـانیت از راه خشـونت . آن را هـم دارنـد ِ اثبـات ِ دارنـد و شـهامت ر ِ یگل ِ م. ن - ِ داشـتن ِ بشـر از موهبت ِ ترین قدرتی اسـت که نوع پرهیزی بزرگ خشـونت“ ".آن برخوردار شـده است مهاتما گاندی -
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 4 الانـی کـه در ّ ی فع سـبزی تقدیمـی اسـت بـه همـه ِ ایـن ترجمـه، بـرگ صنفـی و مدنـی، ّ های مسـتقل ل ّ سـندیکاها و تشـک ِ تشـکیل ِ حـق ِ مسـیر زنـدان و تبعیـد ِ ـل ّ انـد؛ از تحم هـای فراوانـی را بـه جـان خریده رنج هـای اجتماعـی، اخـراج، قطـع حقـوق و غیـره. گرفتـه تـا انـواع محرومیت مان، دانشجویان، فعالان حقوق زنان، وکلا، بازنشستگان و ... که ّ به کارگران، معل ایـن کتـاب اسـت؛ ِ اساسـی ِ یکـی از مطالـب ِ ی عملـی شـان نمونـه ایستادگی شـوند: "سـازنده" و اصلـی تشـکیل می ِ کـن ُ هـای اجتماعـی از دو ر جنبش هـای جنبش ِ اغلـب ِ "اعتراضـی". غفلـت از رکـن "سـازنده"، عامـل شکسـت توانـد فقط با یـک بال اوج ی جنبـش اجتماعـی نمی اجتماعـی اسـت. پرنـده های کنش ِ های اعتراضی، امکان مؤثرتر کردن کنش ِ یابی در عین ل ّ بگیرد. تشـک ِ یابی ایسـتادگی پای تشـکل ِ کند. همین امر، اهمیت "سـازنده" را نیز فراهم می سـازد. ی ایـران دوچنـدان می مسـتقل از حاکمیـت را بـرای حـال و آینـده شان عمیق به پایداری ِ با احترام فرهاد میثمی شهر ، زندان رجایی ۱۴۰۱ پاییز
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 5 ای است از: این متن ترجمه Michael N. Nagler, The Nonviolence Handbook A Guide for Practical Action ; Berrett-Koehler Publishers, Inc San Francisco, 2014
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 6 صورتی که باشـد، بـدون نیازی اسـتفاده از ایـن ترجمـه به هـر میزان و به هر بلامانـع ً المنفعـه کام گونـه مقاصـد عام بـه ذکـر نـام مترجـم و بـرای همه .است
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 7 مطالب ِ فهرست دیباچه پرهیزی بخش یکم - آشنایی با خشونت سوم ِ زد و خورد، گریختن، و راه پرهیزی کاربردهای خشونت ای کهن ساتیاگراها: اصطلاحی نو برای قاعده پرهیز خشونت ِ روح ِ نیک: پروردن ِ بخش دوم - هدف ما با "شخص" نیست ِ مشکل خشونت بی ِ زیست ِ مقدماتی برای پرورش ِ تمرین ۵ ای قرار داریم ی نیک: بدانیم که در چه مرحله بخش سوم - وسیله تی کافی است؟ ّ پرهیز تا چه شد خشونت ِ مقاومت شود دیگری مؤثر واقع نمی ِ وقتی هیچ چیز پرهیز نیروی خشونت ِ گیری کار بخش چهارم - به تناسب ِ رعایت ِ اصل 11 15 18 22 25 31 32 37 41 41 46 49 50
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 8 هنر مصالحه راستی چیست؟ خواهیمش به هدفی که می ی سازنده برنامه ِ اول درست بنایش کنیم: راز ِ از همان خشت بخش پنجم - دقیق شدن در ژرفای ساتیاگراها حقیقی ِ ثمرات ِ در نظر گرفتن کنیم؟ پیروزی چگونه رفتار می ِ هنگام شمار بودن اهمیت دارد (یا نه)؟ ر ُ آیا پ خورند؟ درد می نمادها چقدر به :پرهیزی سوء استفاده از خشونت ِ امکان کار گرفته شود؟ حق به ِ غیر ِ پرهیزی در راه آیا ممکن است خشونت کشیدن در ساتیاگراها رنج ِ نقش غذا در ساتیاگراها ِ اعتصاب کنترل ِ دست گرفتن به ایم؟ ششم - چه چیزهایی آموخته ِ بخش ای برای بودن شیوه جهان ِ سر تا سر ِ فراگرفتن ِ جنبشی در حال دستی ِ یاد ماندنی: منبعی دم به ِ نکات 51 54 56 67 68 72 79 82 85 87 89 92 95 98 100 105
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 9 ها یادداشت گزاری سپاس تر بیش ِ منابعی برای خواندن و دیدن ی نویسنده درباره )شود نمایه (از ویراست دوم اضافه می ی(!) مترجم مه ّ مقد 111 121 123 135 137
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 10
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 11 دیباچه 1 آن رایت ر با من تمـاس گرفت ِ یگل ِ ی سـرافرازی شـد وقتـی پروفسـور ن برایـم مایه ای بنویسـم؛ هـم از آن بسـیار عالـی دیباچه ِ و خواسـت کـه بـرای ایـن کتاب پرهیزی هنگامی اسـت (امـروزه نیـاز به خشـونت بسـیار به ِ بابـت کـه کتـاب محتملی که داشـته باشـد، نیازی فوری و اضطراری اسـت) ِ در هر کاربسـت چنین کتابی بسـیار صاحب صلاحیت ِ و هـم از آن بابـت کـه او برای نوشـتن .است این دیباچه ِ نوشـته شـدن ِ تا زمان ۲۰۰۱ گذشـته [، یعنـی از ِ سـال ۱۲ طـی مسـائل ّ ایـم کـه ایالات متحـده در تلاش برای حل ] شـاهد آن بوده ۲۰۱۳ در سیاسـی در افغانسـتان، عـراق، لیبـی، پاکسـتان، سـومالی، و یمـن دسـت بـه ت ّ نظامـی، اهمی ِ ایـن اقدامـات ِ بـار فاجعه ِ نظامـی زده اسـت. نتایـج ِ حم ت ـی و ّ مل ِ تعارضـات در هـر دو سـطح ِ جویـی رویکـردی متفـاوت بـرای چاره ی ـر درباره ِ یگل ِ ی راهنمـای مایـکل ن کنـد. کتابچـه المللـی را برجسـته می بین هـای جایگزینـی خوبـی اسـت بـر ایـن کـه چاره ِ پرهیزی، تذکـر خشـونت .برای خشـونت وجـود دارد نویسـم که را در حالی می پرهیزی راهنمـای خشـونتمـن ایـن دیباچه بر ها آسـیا هسـتم. در دو تا از کشـورهایی که از آن ِ شـرق ِ در سـفری به شـمال هاشـان حکومت ِ اقدامات ِ ام، شـهروندان بـرای به چالش کشـیدن دیـدن کرده خشـونت هسـتند. ایـن درسـت همـان هـای بی اسـتفاده از تاکتیک ِ در حـال 1. Ann Wright
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 12 چه کنـد (اگر بـر آن تمرکـز می ً ـر اساسا ِ یگل ِ موقعیتـی اسـت کـه پروفسـور ن ِ اند.). بـه عنوان بررسـی قـرار گرفته ِ دیگـری نیـز تحت ِ هـای فـراوان موقعیت زنـم کـه در آن، مفـاد مربـوط بـه جنـگ در قانـون نمونـه، ژاپـن را مثـال می تهدیـد و حملـه قـرار ِ اساسـی [از طـرف گروهـی از سیاسـتمداران] مـورد نحـو ژاپـن به ِ قانـون اساسـی ۹ ی انـد [تـا تغییـر داده شـوند]. مـاده گرفته این کشـور را به ِ جنـگ جهانـی دوم تـا کنـون، مردم ِ آمیـزی از زمـان موفقیت ِ نظامـی نـگاه داشـته اسـت. در مواجهه بـا تهدید ِ هـا و عملیـات دور از جنگ ی شـهری که فکرش ژاپنی در هر روسـتا و حومه ِ مذکـور، شـهروندان ِ تغییـر انـد تـا قانـون اساسـی تشـکیل داده ۹ ی هـای دفـاع از مـاده را بکنیـد، کمیته . لازم بـرای حفـظ آن را فراهـم کنند ِ پشـتیبانی ِ پرهیز های خشـونت تلاش ِ به محـل 1 جـو ِ ی ج ی جنوبـی، جزیـره در کـره ل شـده اسـت. ّ دریایـی مبـد ِ نظامـی ِ یـک پایـگاه ِ چشـمگیری علیـه سـاخت اسـتقرار نیروهـای پشـتیبانی کـره جنوبـی و ِ ایـن پایـگاه قـرار اسـت محـل ۷ جـا طـی های دفـاع موشـکی بالیسـتیک باشـد. در این سـامانه ِ آمریکایـی شـان در حکومت ِ جئونـگ اقدامـات ی گانگ دهکـده ِ گذشـته، اهالـی ِ سـال مذکـور را به ِ منطقـه بـرای سـاخت پایـگاه دریایـی ِ زیسـت ِ تخریـب محیـط بکـر و نیز ِ ی دریایی یـک منطقـه ِ اند؛ اقداماتـی کـه تخریـب چالـش کشـیده آورد. ـه و باسـتانی را در پی مـی ّ الجث عظیم ِ ای ای گـدازه صخـره ِ یـک سـازند ِ های متنـوع را به کار گرفتند، شـامل: بـر پا کردن ای از شـیوه هـا مجموعـه آن اسـتثنایی (کـه نامـش ِ ای صخـره ِ بـر روی آن سـازند 2 هـای صلـح اردوگاه 1. Jeju 2. peace camps
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 13 های پایگاه، سـوار شـدن انسـانی در ورودی ِ موانع ِ اسـت)، ایجاد 1 ی ِ گورومب ِ بتونـی که برای سـاخت ِ عظیـم ِ ی قطعـات کننـده حمل ِ وهای شـناور ّ بـر سـک همتـا در نظـر گرفته شـده بی ِ هـای مرجانـی شـکن بـر روی دماغه یـک موج ِ ها، و تشـکیل آن ِ شـغال ِ عظیـم و ا ِ هـای سـاختمانی رفتـن از جرثقیل بـود، بالا . پایـگاه ِ هـای انسـانی متشـکل از هـزاران نفـر دور تـا دور زنجیره ِ عظیـم هنوز در متوقـف کردن ِ پرهیز های خشـونت جـا، ایـن تلاش تـا این ی اند. از سـوی دیگـر در جزیـره دریایـی موفـق نشـده ِ آن پایـگاه ِ سـاخت ِ خروج ِ دیرپای شـهروندان منجر شـد به فرآینـد ِ کینـاوا، بالاخـره اعتراضـات ُ ا ۲۰ ایـن جزیره طی ِ متحـده از جزیره. اهالی ِ ایالات ِ ـن از نظامیـان َ هـزار ت ۱۰ اسـتفاده از این ِ هـای ایالات متحـده و ژاپن را از بابت گذشـته حکومت ِ سـال .اند آمریـکا در ژاپن به چالش کشـیده ِ نظامـی ِ % از حضـور ۷۵ جزیـره بـرای هایـی هسـتند کـه از جهـان در پـی راه ِ شـهروندانی در اطـراف و اکنـاف هایشـان را بـه چالـش حکومت ِ بـار های زیان هـا سیاسـتگذاری آن ِ طریـق عدالتـی نیـز بپردازنـد و مورد بی ِ های دیگـر بکشـند و بـه بسـیاری از شـکل ، مـا را بـه آن پرهیزی ی راهنمـای خشـونت کتابچـه توجـه قرارشـان دهنـد. کسـی کـه بتوانـد بـه مـا سـرنخی یـا اشـارتی سـازد. هر هـا رهنمـون می راه پرهیزی بدهـد، دارد خشـونت ِ تـر و مؤثرتـر ایمن ِ کار بسـتن بـه ِ در بـاب ر در این عرصـه فقط یک ِ یگل ِ کند. البتـه پروفسـور ن بشـر می ِ خدمتـی بـه نوع سـازد کـه به روشـنی او قـادرش می ِ فـرد به منحصر ِ ـر ّ کسـی" نیسـت. تبح "هر ِ والاتر ِ ر ّ پرهیزی را شـرح دهـد، تصـو خشـونت ِ بخـش ی گیـرا و الهام نظریـه آن ِ شـورانگیز ِ ت را ارائـه، و گلچینی از رویدادهای تاریخ ّ آن نظریـه از انسـانی 1. Gurumbei
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 14 آید بالاخره کتاب بـر می ِ فرعی ِ طـور که از عنـوان همان ً را روایـت کنـد. عینا هاسـت، آن ِ ت نیازمند ّ فوری هایـی که جهان بـس به مـا بـرای آن نـوع از مبارزه .راهنمایـی در دسـت داریم ، و مـن در 1 شناسـم مـن شـهامت را وقتـی بـا آن مواجـه شـوم می ر ِ یگل ِ های پروفسـور ن هـا در مثال آن ِ قـل َ ـم و پرجرأتـی کـه ن ّ مصم ِ شـهروندان تری بیش ِ ام) شـهامت چـون مـواردی که شـخصا شاهدشـان بـوده آمـده (هم آنان به ِ حی کـه در مقابل ّ دندان مسـل ِ ن ُ تا ب ِ نظامـی ِ ام تـا در آن نیروهـای یافتـه جهانـی مبتنی ِ آوری عمـل ِ طرز ِ العمل تـوان گفـت دسـتور اند. می صـف شـده آن با ِ تکمیـل + چنان شـهامتی ِ بـر صلـح و عدالـت عبارت اسـت از: داشـتن ی چنان کـه در این کتابچه پرهیزی (آن ی ماهرانـه از خشـونت اسـتفاده ِ دانـش بسـیاری از این کتاب بـرای کمک به ِ راهنمـا ارائـه شـده). امیـدوارم مردمـان . چنـان جهانی اسـتفاده کنند ِ مـا در پدیـد آوردن ، خود دارنده نشانِ شجاعتِ کشوری است. )Ann Wright( . نویسنده دیباچه 1
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 15 بخش یکم پرهیزی آشنایی با خشونت قـرن بیسـتم بـرای مـا میراثـی دوگانـه بـر جـای نهـاد. از یـک سـو، ایـن هایی عظیـم بوده اسـت؛ از سـویی دیگر، ها و خشـونت قـرن عصـر قسـاوت آمیز، طـی ایـن ی حـوادث خشـونت و شـاید هـم بـه سـبب همـان کـوره ِ ایـم، یعنـی بـا قـدرت ای از قـدرت مواجـه بوده قـرن بـا ظهـور نـوع تـازه مراتـب بهتـر ای به پرهیزی" کـه قـادر اسـت بشـریت را بـه آینـده "خشـونت پرهیزی تـر ایـن باشـد کـه خشـونت دقیق ِ رهنمـون سـازد. شـاید هـم بیـان ای از قـدرت نیسـت بلکـه نیرویـی کهن اسـت کـه در ایـن عصر، نـوع تـازه پرهیزی خشـونت ِ ای یافتـه اسـت. مهاتمـا گانـدی قـدرت کاربردهـای تـازه بریتانیـا بـه نمایـش گـذارد و ِ اسـتعماری ِ هنـد از حاکمیـت ِ را در آزادسـازی ها و پوسـتان از برخـی سـتم رنگین ِ مارتیـن لوتـر کینـگ آن را بـرای رهایـی رفت، بـه کار گرفت. هـا می ی آمریـکا بر آن یاتـی کـه در ایـالات متحـده ّ تعد جهـان - از ِ شـماری در اطـراف و اکنـاف ها تـا کنـون، مـردم بی از آن سـال شـغال" ِ های ا "جنبش ِ تـاون تا قاهـره، و یـا در قالب مانیـل تـا مسـکو، از کیپ در سراسـر جهان [نظیر جنبش "وال اسـتریت را اشـغال کنید!"] - با اسـتفاده ِ اند بـه درجـات پرهیزی توانسـته خشـونت ِ راهبـرد ِ هـای مختلـف از جنبه .کشـی و سـتم موفـق شـوند زنجیرهـای بهره ِ متفاوتـی در گسسـتن ی پرهیزی ناظر اسـت بـر امری بنیادیـن درباره خشـونت ِ تجربـه و تمریـن فـردی یـا در قالـب یـک ِ صـورت تـی کـه به ّ ی هوی انسـان؛ دربـاره ِ طبیعـت
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 16 پرهیزی گوید: "خشـونت سـادگی می جماعت خواسـتارش هسـتیم. گاندی به ِ ] دکتـر واندانـا شـیوا، رهبر ۱[". بشـر] اسـت ِ ی مـا [یعنـی نـوع گونـه ِ قانـون هنـد در سـخنان اخیـرش بیـان ِ روسـتایی ِ هـای مقاومـت نهضت ِ نامـدار مان را بـه مخاطـره پرهیزی را برنگزینیـم، انسـانیت داشـته کـه اگـر خشـونت کـرد عراقـی، آرام جمـال صابـر نیـز ِ گـر ایـم. در همیـن راسـتا کنش انداخته ِ تر و نیازمنـد پرهیزی ممکـن اسـت سـخت گویـد کـه اگرچـه خشـونت می ترین دسـتاوردش ورزی باشـد، "کم تـری نسـبت به خشـونت بیش ِ فـداکاری ]۲[". دهید آن از دسـت نمی ِ آن اسـت کـه شـما انسـانیت خـود را در جریـان افسـردگی، سـوءمصرف مواد و خودکشـی در ِ میزان ِ هـا را باید در کنار این طرز وحشـتناکی بالاسـت. ایـن روزها بگذاریم که به ِ نظامیـان آمریکایی ِ میـان مستندسـاز گفته اسـت، "دیگر ِ چـه یکـی از آنـان به یک کارگـردان مطابـق آن خـودم را - این کسـی که هسـتم را - دوسـت نـدارم. من روحـم را در عراق ام." یکـی دیگرشـان بـه یکـی از دوسـتانم در مسـیر سـفرش به از دسـت داده صلـح مسـیحی گفت: ِ خاورمیانـه بـه عنـوان عضـوی از یـک گـروه میانجـی دارد و مدام پیش چشـمم ایم هنوز دسـت از سـرم بر نمـی چـه انجـام داده "آن شـود ... حاضـرم هرچـه بخواهند بدهم تا بشـود به گذشـته برگردم ظاهـر می آن برگردانـم. امـا ِ ماقبـل ِ ایـم را بـه حالـت و بعضـی از کارهایـی کـه کرده توانـم از صمیـم قلبم از کم می توانـم چنیـن کنـم. بـا ایـن وجـود، دسـت نمی ی این سـخنان دهید تشـکر کنم." مـا از دریچه چـه انجام می آن ِ خاطـر شـما به توأمـان نظری ِ صـورت توانیـم به انسـان هسـتند، می ِ کـه شـاهدی بـر طبیعت تجـاوز به آن ِ ها و خسـارات گـذرا بـر دو امـر بیفکنیـم: هم نظـری بـر هزینه .اش منتهـی به نجـات و رهایی ِ خودمـان، و هـم بر مسـیر ِ وجـه از طبیعـت ِ روایت ِ جـوی جـا، مردمانـی کـه پی جـا و آن پـس تعجبـی نـدارد اگـر این
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 17 پرهیزی خشونت ِ بشر هسـتند اذعان بر اهمیت ِ ای از سرشـت و سرنوشت تازه تری متعالی ِ ذهنی ِ تصویـر ِ جوی و را آغـاز کرده باشـند. آنان خود را در جسـت تعـارف، شـود. بی شـدت حـس می یابنـد کـه کمبـودش به از انسـانیت می بینـی بنـا ی ایـن جهان مـا و نهادهایـی کـه بـر پایـه ِ حاضـر ِ حـال ِ بینـی جهان قاعده و هنجـار، یعنی امـری پذیرفته و عادی ِ اند خشـونت را بـه عنـوان شـده توانـد موجب جهشـی به پیش کننـد. دگرگـون کـردن ایـن مبنـا می ـی می ّ تلق تواند مشـکلات اقتصادی، ل فرهنگی شـود. چنین تغییـری می ّ در مسـیر تحـو مان دهد که مـا را مرتفـع کنـد یـا نشـان ِ المللـی محیطی، فـردی و بین زیسـت ِ و تمام ّ تـام ِ ت شـناختن ّ که، به رسـمی هـا را حـل کنیم. خلاصه این چگونـه آن ی سرنوشـت انسـان را از نـو بـه رشـته ِ توانـد حکایـت پرهیزی می خشـونت .د َ ر َ تحریر درآو پرهیزی خشـونت 1ِ شناسـی مردم پویه ِ حاضر اغلب ِ بـا این وجـود، در حال معـدودی، ِ شناسـند). کسـان نمی ً شناسـند (و یـا اص کامـل نمی ِ طـور را به دانند کـه آن را دقیقا چگونه برای کننـد یا می ی آن را درک می ه ّ بالقـو ِ امکانـات عدالتـی به کار گیرند. اریت و بی ّ خودشـان و سـایرین از حـرص، جب ِ رهانیدن توانـد در پرهیزی می طـور کـه گانـدی اظهـار داشـته، اگرچـه خشـونت همان شـده باشـد، اما تـا زمانی که خیلـی بهتر فهمیده و شـناخته ّ مـا حک ِ سرشـت هایی ما پدیدار شـود. پرده ِ توانـد در زندگـی و نهادهـای اجتماعـی نشـود نمی ِ شـود اما کاربسـت ی جامعه اجرا می وقفـه بـر صحنـه پرهیزی بی از خشـونت پایدار) ِ نحـوی مطمئـن و اثرگـذار (و صـد البتـه بـرای ایجـاد تغییـرات آن به .ریزی اسـت دانش و برنامه ِ نیازمنـد 1. Dynamics
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 18 خورد، گریختن، و راه سوم و زد پرهیزی کمیـاب و حتـی شـاید جـزء رسـد کـه خشـونت بـه نظـر می ِ رف ِ ـی ص ّ ی آن و شـاید حت ه ّ بالقـو ِ گذاران ظرفیـت اسـتثنائات باشـد. سیاسـت ِ زدن گیرنـد. خشـونت، یـا صدمـه ت نادیـده می ّ شـد پذیـر بودنـش را به امکان ِ شـخصی دیگـر یـا آسـیب رسـاندن بـه شـأن و کرامـت ِ عمـدی بـه جسـم جـا حاضـر اسـت؛ خصوصا او چنـان رایـج اسـت کـه انـگار همیشـه و همه سـاختاری را هـم در حسـاب آوریـم (که بایـد هـم بیاوریم). ِ اگـر خشـونت ای اسـت که کشـی یا سـلطه و سـیطره سـاختاری عبارت از آن بهره ِ خشـونت هـا، مشـخص ی این یـک نظـام، سرشـته شـده باشـد. بـا همـه ِ در پیکربنـدی پرهیزی، خشـونت ِ خشـونت و نـادر بـودن ِ ظاهـری ِ شـده کـه فراگیـر بـودن تر گونه باشـد، بلکه این برداشـت بیش ناشـی از آن نیسـت که جهان واقعا آن ی ما نمونـه، طریقـه ِ ی نگـرش مـا بـه جهـان اسـت. محـض ی شـیوه زاییـده گرایی، جـدا از علـم تـا قـرن بیسـتم گرایـش بـه تأکیـد بـر ماده ِ در کاربسـت ی علـم، بـه اسـتعاره ِ هـم بـودن و رقابـت داشـته اسـت. ایـن نـوع کاربسـت انجامـد. تنها همیـن اواخر بـوده که خونیـن" می ِ "طبیعـت بـا چنـگ و دنـدان ی طبیعت و ـی دربـاره ّ طور کل انسـان بلکـه به ِ ی ماهیت علـم نـه فقـط دربـاره بینشـی ِ شـناختی هـم، تن بـه تغییر جهتی قابل توجه به سـمت زیست ِ تکامـل بسـیاری ِ بینـش، البتـه اهمیت ِ تـر داده اسـت. ایـن بسـط و شـکوفایی متعادل خـود را باز کند ِ ها راه پرهیزی دارد امـا هنوز بایـد بیش از این بـرای خشـونت ]۳[. فراگیـر و متـداول تبدیل شـود ِ بینـی و پیـش بـرود تـا بـه جهان پرهیزی باخبـر خشـونت ِ هـای مثالـی هـا از نمونه امـا ایـن کـه مـا بیـش از این
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 19 حاصـل یـا منجـر بـه اثـر و بی بی ّ شـویم، و ایـن کـه آن را بسـیار بیـش از حـد نمی بینیـم، دلیـل چـه در سـوریه یـا مصـر رخ داد) می کننـده (نظیـر آن مأیوس ِ تبعـات دیگـر ایـن اسـت کـه فرهنـگ مـدرن، ما را بـه خوبی ِ دیگـری هـم دارد. آن دلیـل کنـد. در ـا نمی ّ مـادی مهی ِ ت ّ جسـمانی ِ ـا فاقـد ّ موجـود ام ً نیرویـی واقعا ِ بـرای درک خشـونت" ِ خشـونت" خودش بخشـی از مشـکل اسـت. "عدم ِ ی "عـدم واقـع، واژه قضیه، یعنـی آن چیز اصلی و واقعـی یا همان ِ حاکـی از آن اسـت که اصـل ً تلویحا آن اسـت. این ِ خشـونت فقـط غیاب ِ فـرض، خشـونت اسـت و عدم پیش ِ وضعیـت اندیشـند ی صلح می همـان طریقی اسـت کـه بسـیاری از مردم هنـوز درباره ِ مشـابه ته و ترتیـب حقیقـت را سـر پندارنـد. آنـان بدین جنـگ می ِ و آن را منحصـراً فقـدان .کننـد هـای مـا را محـدود می عـی، گزینه ّ تصن ِ صـورت کننـد و به می یـک تهاجم، ِ مـا در برابر ِ پرهیزی غافـل بمانیـم، واکنـش اگـر از خشـونت خـورد) یـا و مثـل کـردن (زد شـود: مقابلـه به تنهـا بـه دو امـکان محـدود می ً واقـع اص پرهیزی، ایـن به خشـونت ِ آمـدن (گریختـن). از منظـر کوتاه "انتخـاب" نیسـت. یـک رویکرد، واکنشـی عینا از نـوع همان خشـونت بوده اسـت و رویکـرد دیگـر، ایـن بـوده کـه منفعلانـه بگذاریـم خشـونت بـر ما ِ چنین بر کسـی دیگر). هـر دو رویکرد فقط به گسـترش جـاری شـود (یا هم خشـونت ِ این دو نمود ِ ما، بیـن ِ واقعـی ِ کننـد. انتخـاب خشـونت خدمـت می شـود مـا زمانی گشـوده می ِ واقعـی ِ انتخـاب ِ هـا، امـکان جـای این نیسـت. به یـک از ایـن دو نوع رویکـرد را برگزینیم. تـازه از آن موقع کـه نخواهیـم هیچ بدیلی متفـاوت مواجهه ِ ایم با خشـونت از طریـق واقـع خواسـته اسـت کـه به ِ مذهبی ِ آواز نـدرو یانـگ ایـن بدیل متفاوت را با اسـتناد بـه یک کهـن َ کنیـم. ا ]۴[. د َ خوان جـا که هیـچ راهـی نیسـت" می آن ِ پوسـتان "راهـی بـه بیـرون سیاه خـورد یـا گریختـن و ی زد پرهیزی راه سـومی بیـرون از دوگانـه خشـونت
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 20 ِ قرن بیسـتمی ِ کنـد کـه شـدنی و طبیعـی اسـت. کشـفیات بـه مـا عرضـه می قدرهـا مجزا و چیز آن کوانتومـی به ما نشـان داد کـه هیچ ِ نسـبیت و واقعیـت رسـد. همچنیـن، اکنون شـواهد زیـادی وجود منفـک نیسـت کـه به نظـر می واقـع آن نیروهایی دارد مبنـی بـر این کـه همدلی و همیـاری [و نه رقابت] به ها و بالا را دارند. انسـان ِ شـناختی دسـت زیست ِ هسـتند که در فرآیند تکامل ای" هـای آینه ای به نـام "نورون های عصبی ویـژه ها بـا سـلول سـایر نخسـتی ِ سـازد در عواطف و احساسـات اند کـه هر یـک از ما را قادر می تجهیـز شـده تواند در "دیگری" شـریک شـویم. مشـخص شـده که از خـود گذشـتگی می شـدیدی ایجاد کند. و البته، شـواهد چشمگیری ِ پاداشـی ِ دسـتگاه عصبی، اثر العـاده مؤثـر در ایجـاد ای فوق پرهیزی وسـیله دهنـد کـه خشـونت نشـان می ]۵[. اجتماعی اسـت ِ ل و دگرگونی ّ تحـو پرهیزی طبیعی باشـد قابل هـا، هـر قـدر هـم کـه خشـونت ی این بـا همـه مندی برای سـعادت کسـانی کـه مخالف انـکار نیسـت کـه همدلـی و دغدغه ی تعارض ای نیسـت. ایـن امـر ممکـن اسـت بـه مایـه مـا هسـتند کار سـاده عیـاری بـرای فـرد تبدیـل شـود. امـا دلگـرم کننده تمام ِ و کشـمکش درونـی خشـونت اسـت بی ِ قدرت ِ چـه منبـع اسـت اگـر بـه یـاد داشـته باشـیم که آن چه کینگ بیان کـرده: "عبارت آن ِ درونی اسـت. وفـق ِ همین نزاع ِ خـود ً دقیقا شـود که نادرسـت می ِ خشـونت› اغلـب موجـب این برداشـت ‹مقاومـت بی ایـن روش نوعـی ‹دسـت روی دسـت گذاشـتن› و هیچ کاری نکردن اسـت نهد. اما گـردن می ّ کـه طـی آن مقاومـت کننده منفعلانه و در سـکوت به شـر پرهیزی نیسـت. خشـونت ِ چیـز بیـش از چنیـن تعبیری به دور از حقیقت هیچ فیزیکـی ِ البتـه مقاومـت کننـده را از ایـن حیـث کـه بـه همـاوردش تهاجـم تـوان منفعـل محسـوب کـرد؛ در عیـن حـال در تمـام این مدت کنـد می نمی
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 21 وقفـه در ت ش بـرای وادار ذهـن و عواطـف او پیوسـته فعـال اسـت و بی ]۶[". خطاسـت ِ ـبیل َ کـردن حریـف بـه اذعـان بر این کـه بر س هـم خشـمگین شـدن در مواجهـه با ظلـم و هم تـرس از آسـیب خوردن زادنـد. مسـأله ایـن نیسـت کـه آیـا مـا حـق آدمی ِ هـای طبیعـی جـزء واکنش داریـم یـا حـق نداریـم بترسـیم یـا بـه خشـم آییـم؛ مسـأله ایـن اسـت کـه شـود آن هـراس یـا خشـم را بـه مؤثرتریـن شـکل ممکـن، برای چگونـه می اوضـاع به کار گیریم. جین شـارپ به عنـوان یک متخصص ِ دگرگـون کـردن سـازد که اولین کاری پرهیزی خاطر نشـان می ی مطالعات خشـونت برجسـته ای اسـت کننده کـه مردمانـی سـتمدیده بایـد انجام دهنـد، غلبه بر تـرس فلج ] محـض نمونه، در شـیلی قانون ۷[. کـه موجب شـده آنـان زیر سـلطه بمانند آگوسـتو پینوشـه در ِ کافـی برای پایین آوردن ِ اساسـی از ابزارهـا و امکانـات نظامیان برخـوردار بود؛ اما ِ بلنـد حکمرانـی ِ دادن بـه کابـوس و خاتمـه ۱۹۸۹ کردنـد. ایـن غلبه بـود که به شـان غلبـه می مـردم شـیلی ابتـدا بایـد بر ترس .قانه بـرای اقدام در این راسـتا بخشـید ّ هـا قدرتـی خ آن هایی شـکی نیسـت کـه مـا مجبـور خواهیم بـود بارهـا و بارها کشـمکش "طبیعی"مـان ِ شـخصی از ایـن دسـت را در تقابـل بـا احساسـات و عواطـف از سـر بگذرانیـم؛ امـا ایـن امـر در نهایـت برایمـان تبدیـل به عـادت و جزء مان را در شـود. و وقتـی کـه بتوانیـم تـرس یـا خشـم مـان می خوی و لق ُ خ ِ گر آفرینش ِ ق ابـراز کنیـم، آن زمان اسـت کـه قـدرت ّ ای خ قالـب کارمایـه ایـم. از حیـث عواطـف و هیجانـات، ما پرهیزی را در اختیـار گرفته خشـونت ور خواهیم نـه از روی تـرس خواهیـم گریخـت و نـه از روی خشـم حملـه کنیم. از حیث اهـداف و مقاصد هـر و خیرخواهی ایسـتادگی می ِ شـد؛ مـا با م باختـن؛ ِ ی پیـروز شـدن هسـتیم و نـه هراسـان مرده شـته ُ آگاهانـه، مـا نـه ک
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 22 مـا رشـد کردن اسـت و بالیدن، اگر مقدور باشـد حتی همـراه با همان ِ هـدف .ورزند یـت می ّ کسـانی کـه با مـا ضد پرهیزی کاربردهای خشونت ای عدیده ِ پرهیزی را بارها و بارهـا در تعاملات ی ما نیروی خشـونت همـه ایـم، بـدون آن کـه چنیـن نامی بـر آن نهاده باشـیم. پیـش آمده بـه کار گرفته کـه نزدیـک بـوده انتقـاد تنـد و تیزمـان را بـه فـردی دیگـر ابـراز کنیـم، امـا ـب، گمـان کنـم خـودم هـم ُ مـان گذشـته اسـت کـه، "خ پیـش از آن از ذهن تنـد و تیز، ِ جـای زبان هایـی همیـن کار را کـرده باشـم." و بعـد به یـک وقت مان در ایـم. زمانـی کـه نفـر جلویی تر بـه کار برده تـر و مشـفقانه عباراتـی نرم ایم ـل کرده ّ مـان را تحم قراری صـف کارش زیـاد طول کشـیده، شـده کـه بی غریبی اسـت، اما] بـرای این که ِ ایـم. [اگرچـه مـورد و بـه روی خـود نیاورده تـر کنـم ایـن را هـم بگویم کـه یکی از دوسـتانم هایمـان را بیش تعـداد مثال بـا فـردی مواجـه شـد که مشـغول بـاز کـردن درب اتومبیلـش بود تـا آن را بـدزدد؛ دوسـتم بـا آن مـرد جـوان دسـت داد و از او کـه مبهـوت مانـده بود اش کـرد بـرود. [طبیعـی پرسـید کـه آیـا پولـی نیـاز دارد، و بعـد هـم راهـی های دان "بینوایـان" و ماجـرای ژان والـژان و آن شـمع ِ رمـان ِ اسـت اگـر یـاد ]نقـره و ... بیفتیـم! - م پرهیزی بـه عنـوان نیرویـی بنیادیـن، مثـل نیـروی گرانـش خشـونت صدا در کار اسـت. مـا تمایـل داریـم و سـر ی اوقـات بی (جاذبـه) همـه را فقـط زمانـی بـه کار ببریـم کـه نوعـی از پرهیزی خشـونتاصط ح ران کـرده باشـد. َ ـو َ شـان، ف بیـن شـهروندان و حکومت ً درگیـری، خصوصا
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 23 پرهیزی بـدون ایـن کـه توجهـی جلـب کنـد در بسـیاری از امـا خشـونت کنـد؛ و در هـر موقعیتـی قابل هـای دیگـر جـاری اسـت و دارد کار می حوزه ـی گرفتـه تـا تعام ت و روابـط متقابـل ّ هـای مل اسـتفاده اسـت، از انقلاب بـر مردمـی ً هـای مـن در ایـن کتـاب عمدتا فـردی. بنابرایـن، اگرچـه مثال ی ما گونـه شـرکت دارنـد، امـا همـه هـای قیام متمرکـز اسـت کـه در جنبش منـد شـویم. هـر کـس کـه با شناسـی ایـن نیـرو بهره پویه ِ توانیـم از درک می از ّ مـان مواجه شـده باشـد (اعم ی خشـونت در جهان ر عدیـده َ ـو ُ یکـی از ص ِ عدالتی بی ِ پـرده باشـد یا پوشـیده در قالـب عریـان و بی ِ زور ِ ایـن کـه از نـوع ِ یـک نظـام) و احسـاس کنـد کـه بـه دفـاع از کرامـت ِ سرشـته در سـاختار خـاذ ّ توانـد از ات شـود، می آن خشـونت فراخوانـده می ِ اش در برابـر انسـانی داران منتفـع شـود. اصولـی ی جـان پرهیز نسـبت بـه همـه موضـع خشـونت پرهیز را کنـش خشـونت ِ شناسـی اساسـی وجـود دارنـد کـه زیربنـای پویه دهنـد. امیـد مـن بـه آن اسـت کـه ایـن کتـاب همـراه بـا منابـع تشـکیل می گـران کمک کند اند، بتواند بـه کنش متنوعـی کـه در انتهایـش فهرسـت شـده ی افـراد [و نه ل، همـه ً ی تخی ه ّ تـا ایـن اصـول را بشناسـند. امـا با قـدری قـو شـان به کار ه ّ روزمر ِ تواننـد اصـول مذکـور را در زندگی گـران] می فقـط کنش . ما شـوند ِ تواننـد تبدیـل بـه سـبک زندگـی گیرنـد. ایـن اصـول می ر ّ پرهیزی آن اسـت که تصو چنین چرخشـی به سـوی خشـونت ِ نیـاز پیش جو دا از هـم و رقابت ُ مـان از خـود بـه عنـوان موجوداتی جسـمانی، ج کنونی زمـان کنار بگذاریـم و از آن فراتر برویم. فکـرش را بکنید چه ِ را بـا گذشـت بودیم؛ بـه عنوان الملل جویـای راه سـومی می شـد اگـر مـا در روابـط بین می ی انگیزی نظیر روآندا یا سـوریه کـه در هنگامه هـای اسـف مثـال در موقعیت هایـش عبارتند از ریختن کنـد تنها گزینه المللی تصور می ی بین هـا جامعـه آن
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 24 بمـب بـر سـر کسـانی (جنـگ) یـا دسـت روی دسـت گذاشـتن (گریـز از هایی مسـتلزم پافشـاری بر پرهیزی در چنیـن موقعیت مسـؤولیت). خشـونت های دادن به کمیسـیون گـری و دیپلماسـی، شـکل المللـی، میانجی قوانیـن بین بینی در روشـن ِ رسـمی ِ آشـتی و مصالحه، و از این قبیل اسـت. اگر بازیگران واقع چیسـت و چـه الزاماتی پرهیزی به یافتنـد خشـونت کار بودنـد کـه درمی های عدیده حل ای جامـع از راه هایـی مجموعه گاه در چنـان موقعیت دارد، آن ی مدنـی یـا غیرحکومتـی آفرینـان جامعـه شـد. نقش و گوناگـون پدیـدار می در کسـوت طرف ً ها ایفا کننـد؛ مثلا هایـی حتـی بیـش از این تواننـد نقش می هایی را از پرهیزانه. آنـان دارنـد چنیـن ظرفیت خشـونت ِ ثالـث در مداخ ت .آورند ه به فعـل درمی ّ قـو پرهیز شـدن وجـود نـدارد. ایـن امـر راه سـریع و آسـانی بـرای خشـونت العمـر. یادگرفتـن وقفـه اسـت و چالشـی اسـت مادام مسـتلزم تلاشـی بی ی آن بسـیار مفید اسـت، امـا این تازه فقـط اول ماجراسـت. یادگیری دربـاره .تر اسـت بسـیار اثربخش همـراه بـا تمریـن و عمـل ِ تغییرات ِ های بسـیاری بـرای خلـق پرهیزی شـیوه بختانـه خشـونت خوش سـازد کنـد کـه مـا را قـادر می تـی عرضـه می ّ مد ی پایـدار و بلند سـازنده تـر بازسـازی کنیـم. تر و بادوام ای انسـانی نهادهـای اجتماعـی را بـر شـالوده ی آن ی متـن خواهیـم دیـد، لزومـی نـدارد کـه همـه چنـان کـه در ادامـه هم ِ ی ایـن تجربـه، تعبیـر جویانـه باشـند. گانـدی دربـاره هـا مقابله رهیافت بـرد. هـر یک از مـا، مسـتقل از آن که را بـه کار می 1 "آزمایـش بـا حقیقـت" توانیم این گری چـه باشـد، می مان بـا کنش مـان یـا نسـبت ی اجتماعی مرتبـه 1. experiment with truth
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 25 های خودمان و شـرایطی که بـزرگ با حقیقـت را مطابق بـا ظرفیت ِ آزمایـش .شـویم انجـام دهیم بـا آن مواجـه می هایی گوناگون و در شـرایطی بسـیار مختلف به شـیوه ِ جـا که کاربران آن از پرهیزی را در کار گیرنـد، من تواننـد اصـل یـا نیـروی خشـونت متفـاوت می کـه سـعی کنم آن ام، بی آن اصـل یـا نیـرو متمرکـز شـده ِ جـا بـر خـود در این تواند بـه بهترین چگونـه می ً توضیـح دهـم کـه آن نیـرو دقیقا ّ بیـش از حـد مناسـب و قدری ِ سـاخت یک زیر ِ آوردن نحـو بـه کار گرفتـه شـود. بـا پدیـد ِ ای و جـذب وتحلیـل بردن پایـه ِ اصـول ِ کـردن درونی ِ ـل، در پـی ّ ی تخی ه ّ قـو ـن یـا ّ معی ِ ـت ّ پرهیزی را بـا هـر موقعی خشـونت ِ ـی ّ کل ِ توانیـم اصـل هـا می آن خودمـان را در ِ های خاص ورزی فـق دهیـم و البتـه بهتریـن عمل ِ مفروضـی و ]۸[. راسـتای آن بیابیـم و ترتیـب دهیم ای کهن ساتیاگراها: اصطلاحی نو برای قاعده ی "تاریخ" ممکن اسـت موجب این برداشـت شـود کـه حیات در مطالعـه هـا بـه ها و جنگ هـا، کشـمکش ناپذیـری از رقابت های پایان قالـب سلسـله چنان که خاطر نشـان کـرد که تاریـخ آن ۱۹۰۹ رود. امـا گانـدی از پیـش مـی ها زیسـتنش مشـغولیم، "ثبت و ضبطی اسـت از تمام گسـیختگی ِ ما به مشـق دهـد هـر یـا روح رخ می ِ نیـروی م ِ یکنواخـت ِ هایـی کـه در عملکـرد و وقفه ه ّ توج ِ هـر) مـورد ِ نیـروی روح (م ِ تاریـخ، طبیعـی بـودن ِ مرسـوم ِ ... در دانـش ماجرایـی فـرض ِ آن نیـرو اصـل ِ هـای عملکـرد جـای آن، وقفه نیسـت. [و به ] توجـه داشـته باشـید کـه گانـدی تـا ۹["]. شـود کـه بایـد روایـت شـود می
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 26 اسـتفاده نکرده اسـت. تـا آن زمان، 1 پرهیزی" "خشـونت ِ جـا از اصط ح این متداول نشـده بود. )2 ای از آهیمسـا ایـن اصط ح هنـوز (بـه عنـوان ترجمـه را کنـار 3 "مقاومـت منفـی" ِ انـداز غلط ِ تـر اصط ح از سـوی دیگـر، او پیش گذاشـته بـود؛ لـذا ناگزیر بود در حـول و حوش همین ایام بـه ابداع اصطلاح گراها/ /سـاتیاح ِ صـورت دیگـری بپـردازد: سـاتیاگراها (که در زبـان اصلی به شـود: "حقیقـت را سـاتیاگراها می ِ لفـظ به ی لفظ شـود). ترجمـه ـظ می ّ تلف پرهیزی در محکـم چسـبیدن." سـاتیاگراها گاه بـرای اشـاره بـه خشـونت قـل فـوق چنیـن اسـت. امـا َ چنـان کـه در ن رود، هم معنایـی عـام بـه کار مـی ِ پرهیزی در قالـب گاهـی سـاتیاگراها اشـاره بـه معنـای خاصـی از خشـونت .ـال همـراه با ایسـتادگی دارد ّ ی فع مبـارزه که "حقیقت" یا "واقعیت" sat ِ ی سانسـکریت بر اسـاس واژه 4 سـاتیاگراها دهد) بنـا شـده. گاندی با دهـد (و البتـه معنـای "نکـوکاران" نیـز می معنـا می ِ عنوان پرهیزی را به روشـن سـاخت که او خشـونت ً ابـداع این اصطلاح کاملا سـایه یـا انکار ِ بینـد که خشـونت با آن نسـبت وجـود و واقعیتـی محـض می و عـدم دارد. [ بـه تعبیـر تیموتـی فلینـدرز، عجیـب خواهد بود اگـر به "نور" نور اسـت- ِ کـه ایـن تاریکـی اسـت که عـدم بگوییـم "عـدم تاریکـی!"، چرا مـدت حتمـی اسـت: پرهیزی در بلند خشـونت ِ شـدن م.] در نتیجـه، غالب بـه معنی دروغ، Asatya . یا حقیقت اسـتوار اسـت satya ِ "جهـان بـر بنیان 1. nonviolence 2. ahimsa 3. passive resistance 4. satyagraha
پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 27 چه چنیـن معنـای "آن یـا حقیقـت هم satya دهـد و ناموجـود نیـز می ِ معنـی اش بهره اسـت، پیـروزی چنان از هسـتی بی کـه هسـت" دارد. اگـر کـذب آن آن "هسـتی" اسـت، ِ ناممکـن اسـت. از سـوی دیگـر، حقیقـت کـه ماهیـت ]۱۰[". ی سـاتیاگراها اسـت آموزه ِ مطلب ّ ب ُ انهدام نیسـت. ایـن ل ِ هرگـز قابل سـاتیاگراها "حقیقـت را محکـم چسـبیدن" ِ اللفظـی چـه معنـای تحت اگر ی شـود کـه بدک هم نیسـت. همه روح" ترجمه می ِ بـه "قـدرت ً اسـت، غالبا مـا ایـن قـدرت را در ضمیرمـان داریـم. در شـرایطی مناسـب، ایـن قـدرت آوری را سـبب شـود. عجـاب ِ ا ِ توانـد از هـر کسـی بـروز یابـد و نتایـج می خوانده 1 خشـونت" ی بی ای کـه "لحظـه ایـن امـر بـه بهترین وجـه در پدیـده ِ خشـونت" هنگامـی اسـت کـه "قدرت ی بی یابـد. "لحظـه شـود بـروز می می ِ ر ّ ظاهراً لایتغی ِ یـک گروه، رو در روی اعتقـاد ِ پرهیزی " خشـونت ِ ناپذیـر توقف ی مواجهـه، گیـرد. ایـن لحظـه ورزی قـرار می گروهـی دیگـر بـر خشـونت شـود؛ که گاه آشـکار اسـت و بلافاصله رخ همـواره بـه پیـروزی رهنمون می .ای در آینـده دهـد و گاه بـا فاصلـه می ِ در شـهر بیرمینگهـام ۱۹۶۳ ای در سـال محـض نمونـه، چنیـن مواجهـه آنـان چنین ِ بخـش الهام ِ پوسـت رخ داد. اعتقـاد سیاه ِ آلابامـا بـرای راهپیمایـان ِ آوریم، و وقتـی چنین کردیـم ... برادران مـان را به دسـت می بـود کـه "آزادی شـان طـور کـه یکـی از رهبران ایم." آن مان را [نیـز] آزاد سـاخته پوسـت سفید بـه ناگاه خـود را ّ طـرزی غیرمترق بـه نـام دیویـد دلینجـر نقـل کـرده، آنـان به ها و در برابـر صفـی از پلیـس و نیروهـای وضـع اضطـراری همـراه با سـگ پـاش یافتنـد. راهپیمایـان زانـوی نیایـش بـر زمیـن گذاردند. های آب شـلنگ 1. nonviolent moment
aasoo.orgRkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2