پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 138 ی آن ببخشـی. خاطر کوتاهی درباره مـا. هرگز نخواهی توانسـت خـودت را به * * * راه رفتن هسـتید. کمی مانـده به تقاطعی ِ رو در حـال تصـور کنیـد در پیـاده درجـه بـه سـمت راسـت بچرخـد و 90 جـا بناسـت مسـیرتان برسـید کـه آن شـنوید؛ انگار کسـی دارد ادامـه یابـد. چنـد قـدم مانده بـه تقاطع، صدایـی می کنـد: "... برویـد طـرف ورزش، ... برویـد طـرف دانش، عابـران را خطـاب می ... برویـد طـرف هنر، ... ." هنوز به منشـأ صدا دید ندارید. شـاید ورزشـکاری باشـد، یـا دانشـوری، یا هنرمنـدی، کـه دارد دیگـران را دعوت به مسـیر خود پیچید. روی سـمت راسـت می رسـید و به پیاده ی تقاطع می کنـد. بـه زاویـه می بینید که خوریـد! معتـادی را می ـا از دیـدن صحنه جـا می ّ حـالا دیـد داریـد؛ ام سـوی هر در اوضاعـی نـزار کنـار جـوی افتـاده و در عیـن حـال دسـتش را به کنـد که: گیـرد و چنیـن خطابـش می شـود می عابـری، هـر جوانـی کـه رد می دهـم ... طـرف اعتیـاد نیاییـد ... برویـد طـرف ورزش ... برویـد تان می قسـم طـرف دانـش ... برویـد طرف هنـر ... . ی بـه س مت، خـودش در چنین وضعی کننـده انتظـار نداشـتید آن دعوت ِ توسـط یـک ورزشـکار ً باشـد. مگـر نـه آن اسـت کـه چنـان دعوتـی مث گـذار خواهـد بـود؟ اما همـان موقـع دو جـوان از کنارتان وار بسـیار اثر نمونـه ا این ّ گویـد: ... ام شـان دارد بـه دیگـری می شـنوید کـه یکی شـوند و می رد می کشـیده اسـت ها! هـم درد هیچ عنـوان از آن گویـم، نـه به پرهیزی اجتماعـی می مـن اگـر از خشـونت اش داشـته باشـم، نـه از موضع آن بابـت اسـت کـه صلاحیتـی عملـی دربـاره
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2