پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 20 ِ قرن بیسـتمی ِ کنـد کـه شـدنی و طبیعـی اسـت. کشـفیات بـه مـا عرضـه می قدرهـا مجزا و چیز آن کوانتومـی به ما نشـان داد کـه هیچ ِ نسـبیت و واقعیـت رسـد. همچنیـن، اکنون شـواهد زیـادی وجود منفـک نیسـت کـه به نظـر می واقـع آن نیروهایی دارد مبنـی بـر این کـه همدلی و همیـاری [و نه رقابت] به ها و بالا را دارند. انسـان ِ شـناختی دسـت زیست ِ هسـتند که در فرآیند تکامل ای" هـای آینه ای به نـام "نورون های عصبی ویـژه ها بـا سـلول سـایر نخسـتی ِ سـازد در عواطف و احساسـات اند کـه هر یـک از ما را قادر می تجهیـز شـده تواند در "دیگری" شـریک شـویم. مشـخص شـده که از خـود گذشـتگی می شـدیدی ایجاد کند. و البته، شـواهد چشمگیری ِ پاداشـی ِ دسـتگاه عصبی، اثر العـاده مؤثـر در ایجـاد ای فوق پرهیزی وسـیله دهنـد کـه خشـونت نشـان می ]۵[. اجتماعی اسـت ِ ل و دگرگونی ّ تحـو پرهیزی طبیعی باشـد قابل هـا، هـر قـدر هـم کـه خشـونت ی این بـا همـه مندی برای سـعادت کسـانی کـه مخالف انـکار نیسـت کـه همدلـی و دغدغه ی تعارض ای نیسـت. ایـن امـر ممکـن اسـت بـه مایـه مـا هسـتند کار سـاده عیـاری بـرای فـرد تبدیـل شـود. امـا دلگـرم کننده تمام ِ و کشـمکش درونـی خشـونت اسـت بی ِ قدرت ِ چـه منبـع اسـت اگـر بـه یـاد داشـته باشـیم که آن چه کینگ بیان کـرده: "عبارت آن ِ درونی اسـت. وفـق ِ همین نزاع ِ خـود ً دقیقا شـود که نادرسـت می ِ خشـونت› اغلـب موجـب این برداشـت ‹مقاومـت بی ایـن روش نوعـی ‹دسـت روی دسـت گذاشـتن› و هیچ کاری نکردن اسـت نهد. اما گـردن می ّ کـه طـی آن مقاومـت کننده منفعلانه و در سـکوت به شـر پرهیزی نیسـت. خشـونت ِ چیـز بیـش از چنیـن تعبیری به دور از حقیقت هیچ فیزیکـی ِ البتـه مقاومـت کننـده را از ایـن حیـث کـه بـه همـاوردش تهاجـم تـوان منفعـل محسـوب کـرد؛ در عیـن حـال در تمـام این مدت کنـد می نمی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2