پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 32 تـوان هر مشـکلی را حـل کرد بـدون آن که آن می ِ میـان اسـت کـه در قالـب .کسـی آسـیب چندانی ببیند ما با "شخص" نیست ِ مشکل صفر چنین اسـت: بـرای آن که ِ جمع ِ با حاصـل ِ ی بـازی یـا تعامـل لازمـه جا "راهی به بیـرون از آن ِ ی متـن تـر درباره ـرم، شـما بایـد ببازید. پیش َ مـن بب چنـان که پرهیز آن کـه راهـی نیسـت" صحبـت کردیـم. از منظـری خشـونت ی یـک تعامل با ای را بـه منزله مذکـور آمـده، مـا دیگر هیچ مناقشـه ِ در متـن مسـأله در این ِ بندی نگریـم. صورت صفر (بـرد - باخت) نمی ِ جمـع ِ حاصـل "من علیه شـما" نیسـت بلکه "من و شـما بـا هم علیه ِ نـوع نگـرش، در قالـب مند توانیـم از آن بهره مشـکل" اسـت. راهـی وجـود دارد که هـر دوی مـا می اندیشـی تبدیـل مشـاجره به هم ِ شـویم و حتـی طـی آن رشـد کنیـم. قابلیـت آخر، ِ ای از یادگیـری و دسـت منازعـه بـه تجربـه ِ مسـأله، تبدیـل ِ بـرای حـل هـا را ی گروه ای آگاهـی از یگانگـی، همـه حـس بیگانگـی بـه گونـه ِ تبدیـل قانـه در ّ هـای خ حل راه ِ سـازد و گرایشـی قـوی بـه سـوی یافتـن منتفـع می پرهیز خشـونت ِ گـر آورد. از همیـن بابـت اسـت که کنش همـگان پدیـد مـی ل را از دسـت َ محتم ِ توافق و آشـتی ِ انداز سـعی بـر آن دارد کـه هرگـز چشـم ندهـد و بـرای او بسـیار مهـم اسـت کـه "خصومـت را از میـان بـردارد، نـه مـا بایسـتی علیـه "معضـل" باشـد و نـه هرگـز ِ گیـری ] جهت ۱۳[". خصـم را ."علیه "شـخص العـاده فوق ِ چنیـن مقصـودی همیشـه آسـان نیسـت، امـا طریـق ِ پـروردن آن وجـود دارد: بایـد ت ش کنیـم کـه هرگز نه ِ مؤثـری بـرای عملـی کـردن
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2