پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 77 معترضـان، راه را بر این امر همـوار کند که ِ آن بـود کـه تـن دادن بـه مطالبات پوسـتان شـان بـر سفید ی پیروزی دادن دربـاره ـز ُ فروشـی و پ "شـروع بـه فخر ِ بـار ِ لـش را نخواهیـم داشـت و زیـر ّ کننـد و ایـن چیـزی اسـت کـه مـا تحم آور چنین امری بـه همکارانـش یاد ِ نظـر گرفتـن رویـم." کینـگ بـا در آن نمی کنیـم پرهیزی، مـا از ایـن وسوسـه پرهیـز می خشـونت ِ شـد کـه "در طریـق فاتحان ِ شناسـی فاتحـان را بـه خـود بگیریـم." روان ِ شـناختی روان ِ کـه حـال ی ـق دارد کـه عرصه ّ "من-علیه-تـو" تعل ِ ی نگـرش کهنـه ِ انفعـالات و بـه فعل بیند؛ نزاعـی که اغلب ا و منفصـل می ّ مجـز ِ دسـتجات ِ مثابـه نـزاع حیـات را به ِ پرهیز از تبدیل خشـونت ِ شناسـی ایـن، روان ِ خ ف نمادها اسـت. بر ِ بـر سـر کنـد، چـرا کـه چنیـن کاری حریفـان را بـه ـت بـه "فتـح" پرهیـز می ّ موفقی شـان دهد و بیگانه سـوق می ّ سـوی تضـاد مخالـف و به ِ گیـری در قطـب قرار ی حکمرانی یـاد آورید کـه گاندی ادامـه بی را به توین ِ سـازد. اظهـار نظـر می تر، تا دقیق ِ هـا ناممکـن سـاخت، امـا (یا بـه بیـان بـر هنـد را بـرای بریتانیایی شـان ممکن سـاخت که بـدون کینه و ) ایـن را برای کـه آن ِ سـبب به حـدودی .خصومـت و بـدون تحقیـر بیـرون بروند پرهیز ی خشـونت مبارزه ِ ت ّ ی موفقی بحـث درباره ِ ی آخری که هنگام ایـده باید ً ـت را صرفا ّ اوقـات موفقی خاطـر داشـت ایـن اسـت کـه، گاهی بایـد به شـما هنوز تمام ِ یـک آغاز محسـوب کـرد. احتمالش هسـت که کار ِ عنـوان به مشـکل حل شـده ِ کـه اصـل هـا پیـش از آن نشـده باشـد. بسـیاری از جنبش ناشـی از پیروزی، ِ سرمسـتی ِ سـبب شـوند؛ حال یا به و زایل می ّ باشـد، منحل اسـت حالی انـرژی. ایـن در ِ کامـل ِ کشـیدن خسـتگی و ته ِ یـا فقـط از فـرط آن در ِ یافتن ت ّ ظلم اسـت نـه فقـط جسـمی ی ایـده ِ مشـکل، خـود ِ کـه اصـل هـا بایـد تـا از میان ایـن جنبش بر خـاص؛ بنا ِ یـک گـروه یـا یـک فـرد ِ قالـب
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2