پرهیز ی خشونت مبانیِ مبارزه 97 1 های خـود، سـائق ِ شـوند. وقتـی مـا در درون تـر می هـم نزدیک سـرانجام به "سـرکوب" ِ معنی کنیـم، این "مهـار" به افکـن را بـه ایـن منظـور مهـار می نفاق نفعـال آشـنا بـود: "مـن ِ ا و بـا ایـن فعل ً زنـی نیسـت. گانـدی کام یـا واپس خـود را ِ ام که خشـم هایـی تلـخ، درسـی متعالـی آموختـه ی تجربه واسـطه به شـود، شـده به انـرژی تبدیل می مهار ِ طـور کـه حـرارت محفـوظ دارم. همان توانـد به نیرویـی اسـتحاله یابد که قادر اسـت ی مـا هـم می شـده مهار ِ خشـم ]۳۷[". جهـان را تـکان دهد تکـرار دارد) بـه ِ قـل کردیـم (و ارزش َ تـر ن کینـگ در عبارتـی کـه پیش گوید جا کـه می بخشـد آن تـر می بیش ِ اسـتحاله قـدری وضـوح ِ ایـن فرآینـد ِ گـذاری اثر ِ منظـور مدنـی خشـم را مهـار کردنـد و به ِ حقـوق ِ گـران کنش ایـن شـرح ِ . در پرتـو انضبـاط رهـا سـاختند و نظم ِ آن را تحـت حداکثـری، پرهیزی در شـود کـه نیـروی خشـونت توجهـی مشـخص می جالب ِ نحـو به اش آن اسـت مـا نهفتـه اسـت و در انتظار اسـت که رها شـود. لازمه ِ انـدرون خشـم یـا تـرس را کنتـرل کنیـم. ِ کـردن از موضـع کـه مـا تمایـل بـه عمل خشـم یا تـرس، اگر به ِ های) منفی نظیر هـای انگیزشـی (یـا همان سـائق رانه مردمان را متلاشـی ِ شـان ابراز شـوند یکپارچگـی های خـام و نپرورده شـکل آورنـد. اگـر می هـای جـدا از هـم در پاره و ه ّ تک ِ صـورت کننـد و آنـان را به می ِ ل ّ تغییـر و تبد ِ شـده در اثـر نیرویـی آزاد ِ پرهیزی" را بـه عنـوان مـا "خشـونت ِ ی عکـس تـرس یـا خشـم) تعریـف کنیـم، قضیـه ِ منفـی (نظیـر ِ یـک سـائق آن نیروهـای منفـی و ِ منطقـی) چنیـن خواهـد بـود کـه خـود ِ لحـاظ آن (به . "خشـونت" شـناخته شـوند ِ عنـوان خـام، بایسـتی به ِ صـورت ابرازشـان به دهنده"ی شناسی به معنای "سوق سائق" در متون روان" -Drives .1
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2