مشاطه‌گری تاریخ

گری تاریخ با مهندسی نفرت در آکادمی ‌ مشاطه 26 تنها مجبور به اشغال سرزمین دیگر ‌ خواستند، برپا کنید، نه ‌ ها می ‌ طور که صرب ‌ جهان همان جمعیِ [دیگر اقوام] ‌ های دسته ‌ سازی، انهدام و اخراج ‌ شوید بلکه باید دست به پاک ‌ اقوام می ها رفتند. با توجه به چنین وضعیتی است که ناسیونالیسم ‌ هم بزنید؛ همان راهی که صرب بحران ذاتی ناسیونالیسم 80 شود». ‌ ریز می ‌ کند و خون ‌ رشد می ‌ چنین سریع ‌ صرب این ای ‌ تر حذف دیگران، هیچ برنامه ‌ جو این است که جز انکار دیگری و در مراحل افراطی ‌ ستیزه ها، ‌ جای پردازش بحران ‌ آمده ندارد. بازیگران ناسیونالیست به ‌ وجود ‌ های به ‌ برای حل بحران هایی برای خروج از بحران و حل آن، در ‌ رفت و معرفی برنامه ‌ هایی برای برون ‌ ساختن راه گیرند و فضا را ‌ چسبند و از نمایش مخالفت با آن جان می ‌ شکلی طُفیلی به خودِ بحران می جای حل بحران، آن را به ‌ کنند و به ‌ پر می 81 از تبلیغات حول یک مدل از حاکمیت نیاکانی جای ‌ ی سیاسی بقای خود را به ‌ کنند. ناسیونالیسم نیاکانی در واقع برنامه ‌ ها تحمیل می ‌ ه ‌ تود فروشد. افکار عمومیِ ورزیده، میان ‌ حل به مردم می ‌ عنوان راه ‌ ی سیاسی عمومی و به ‌ برنامه چنین نبود. ‌ گذارد اما در یوگسلاوی وضعیت این ‌ حل بحران و تغذیه از بحران فرق می های انتقادی و دیگری ‌ فکری، یکی مارکسیست ‌ در دو سر این زندگی روشن ی یوگسلاوی ‌ جو، یک اتفاق مهم دیگر به شکست کشیده شدن ایده ‌ های ستیزه ‌ ناسیونالیست ی یوگسلاوی بر سر تعریفی واحد از معنای ‌ را تقویت کرد: در جریان نگارش دانشنامه اش و ‌ ها یوگسلاوی و سیر تاریخی-مفهومی ‌ یوگسلاوی اختلافاتی بروز کرد. از چشم صرب شد و از چشم ‌ ی آن در قرن بیستم به نیروی ناسیونالیسم صربی تعبیر می ‌ ظهور چندباره ها بود. دراگویچ-سوسو این ‌ ها، یوگسلاوی متضمن زندگی خودگردان جمهوری ‌ غیرصرب 83 گذاری کرده است. ‌ فضای فرهنگی یوگسلاوی نام 82 شدن» ‌ تکه ‌ ساز «تکه ‌ دعواها را زمینه فکران صرب و غیرصرب نشان از ‌ نگاری رسمی با بروز اختلافات میان روشن ‌ شکست تاریخ فکران اسلوونیایی، ‌ های کاسیچ با روشن ‌ نگاری ‌ ی یوگسلاوی داشت. در نامه ‌ برداشتن ایده ‌ تَرَک ی ‌ ی فرهنگ صربی بود که دیگران را از دایره ‌ کننده ‌ بیشترْ این نیروی «غیرساز» و حذف اش تأکید ‌ انداخت. نیروی مرکزگریز صرفاً بر حق وجودی ‌ تعریف «یوگسلاو بودن» بیرون می های بزرگ متوقف ‌ فکری صربی بر توصیف ایده ‌ ها بر انکار آنها. زبان روشن ‌ داشت و صرب ی ‌ شده بود، در حالی که نیروی مرکزگریز خواستار توجه به مسائل جزئی و عینی بود. همه ی مطلوب ‌ شده ‌ رفت. تاریخ بادکنکی ‌ وگویی یکی پس از دیگری از دست می ‌ های گفت ‌ امکان شد. همبستگی با دیگر ‌ رفت و دور می ‌ صربی، شبیه یک بالونْ مدام از زمین واقعیت بالاتر می گیری و تسلط بیشتر بودند. ‌ ها در توهم قدرت ‌ باخت ولی صرب ‌ کم رنگ می ‌ ها کم ‌ جمهوری دیدند و گویی درکشان از سیر وقایع، برعکس بود. ‌ آنها شروع انحطاط سیاسی را نمی ت) بحران بوروکراتیک و اقتصادی: تداخل خودگردانی فدرال با مرکزگرایی حزب کمونیست انکار است که بحران اقتصادی یوگسلاوی بیش از هرچیز از ناتوانی نظام کمونیستی ‌ غیرقابل زمان با بحران تعریف هویتی میان ‌ هم 84 گرفت. ‌ ها نشئت می ‌ برای تنظیم روابط میان گروه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2