مشاطهگری تاریخ
گری تاریخ با مهندسی نفرت در آکادمی مشاطه 27 ی میراث مشترک، ناتوانی فکران صربی بر مداخله و تصاحب همه تازی روشن ها و یکه جمهوری گرفت. بحران اقتصادی از ای به خود می دادن به نیازهای اقتصادی شکل فزاینده در پاسخ ی ی دهه کننده های اقتصادی راضی برد. در حالی که شاخص فشار مرکزگرایی حزب رنج می المللی، بحران دستمزدی، های سنگین بین سرعت جای خود را به بحران بدهی به 19٦٠ هم اتفاق افتاد. ١٩٧٤ داد، تغییرات قانون اساسی کاهش قدرت خرید و تورم ویرانگر می این کار شبیه درمانی موقتی بود که قرار بود اقتدار مرکزی و مرکزگرایی حزب کمونیست زمان با حذف نیروهای لیبرال برای ای سنجیده و هم اثرتر کند. در غیاب برنامه را اندکی کم باعث ازکارافتادن فرمان 1974 پیشبرد این تغییرات، دگرگونی در قانون اساسی مصوب هدایت سیاسی فدرال هم شد. حل آن، ارتقای شد ولی راه تر می های قومی با وجود شکاف اقتصادی بزرگ شکاف شد بلکه اولین چیزی که به ذهن کارکردی نهادهای جدید و بهبود شاخص آنها تعریف نمی کرد این بود که قدرت فدرال باز هم باید ریزتر شود. نخبگان سیاسی درون قدرت خطور می برداری از این ناکامی سیستماتیک بودند و آن را به ها مشغول بهره ناگفته پیدا بود که صرب دادند. ی فراگیرنبودن دولت صربستان ربط می مسئله ای از فدرالیسم استوار بود اما به ارزیابی سیستم یوگسلاوی بر اساس شکل پیشرفته های توان گفت که این کشور فاقد رویه کارکردی نهادها هیچ توجهی نداشت. از این رو می مناسبی بود که بتوانند فشارهای قومی و توازن اقتصادی را در هماهنگی با یکدیگر قرار ماندن نیازهایی واقعی بود که در کف پاسخ دهند. مشکل از فدرالیسم نبود، مشکل از بی ی متکثر یوگسلاوی وجود داشت و با غول ناسیونالیسم صربی از بازی بیرون پرت جامعه ی سیاسی شد طی چهار دهه تنها برنامه های صرب گفته می شده بود. از سوی ناسیونالیست که پیش رفته بود، گسترش خودمختاری بوده است. بعد از مرگ تیتو، نخبگان سیاسی سازی نهادهای جدید برای جای تمرکز بر ارتقای سازوکار نهادهای مورد نیاز و متناسب به های توسعه و رفاه، سکوی سیاست را به بردن برنامه شده و پیش حفظ خودمختاری اعطا میدان رقابت بر سر تصاحب کشور تبدیل کردند. تشنگی قدرت در میان نخبگان کمونیست های سیاسی ی برنامه و قومی تا جایی پیش رفت که اساساً رسیدن به قدرت، هدف اول همه 85 در یوگسلاوی شد. ی حزب کمونیست و مرکزگرایی در عین حال این انتقاد هم همواره وجود داشت: سایه آمد، اجرای فدرالیسم را در ی آن بیرون می کننده که ضرورتاً از درون بوروکراسی کنترل ١٩٧٠ تا ١٩٥٠ ی ی دهه داد. رشد اقتصادی در یوگسلاوی در فاصله ی دوم قرار می درجه گذاری خارجی برقرار بود و نظام درصد برسد. سرمایه 9/5 هایی توانست حتی به در برهه تولید ثروت با توجه به ابتکار خودمدیریتی در واحدهای صنعتی، ثبات نسبی اقتصادی های جهانی نفت، بحران و با بالارفتن قیمت ١٩٧٠ ی به همراه آورده بود. اما بعد از دهه
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2