141 نسرین ستوده گذارد؛ و کنی رویحکمت تأثیر می کرد وگفتوکلایی راکه انتخابمی ی من از حق ایکه دوربین آورده بود، فقط به دلیل استفاده هم در آن جلسه سکوتم و جواب ندادن به سؤالاتش، قرار پنج روز بازداشت برایم صادر دانم آیا واقعاً پنج روز را صادرکرده یا نه. کرد. (البته به او بگو من هنوز نمی یعلنی ازحضور کم تهدیدشراکرد.)ضمناً درجلسه هرحالدست ولی به آخر حکم را به شکل کیخسروی در دادگاه ممانعت به عمل آورد و دست داند، علیه قضات قانونی به وکلایم ابلاغ نکرد. اگر خودش صلاح می اند اعلام شکایتکند. بگو تجدیدنظر همکه تاکنون حکم را ابلاغ نکرده دار برایم بده. احتمالاً ی زیپ یکی از کارآموزها را معرفیکند. دو تا بقچه لیلا برگردد داخل، بده برایم بیاورد. خواهیعلیه لواسانیشکایتکنی. عزیزم،خوشحالشدمکهگفتیمی دانی تاکجا ناراحتمکه در این شرایط سختکه حتماً اینکار را بکن. نمی توانم بکنم. مسئولیت دو تا بچه را داری، من اینجایم و هیچکمکی نمی کنم بگو موضوع شکایت میرزاده بهکجا رسید. در نوع خود خواهش می تواند خطرناک باشد. آیا بالآخره یارو دعوا را پسگرفت؟ چه شد؟ این می روزها مراسم ازدواج اصغر است. از قول من به هر دوشان تبریکبگو. دلم ی دیگر برای ملاقات بیایم. البته اگر در برایتان تنگشده. احتمالاً از هفته آیم. مورد چادر به توافق برسیم. چون با چادر نمی کنم از ای نداریم و خواهش می عزیزم، بدانکه ما اینجا هیچ سختی همه مسئولیت وکاری هستمکه این بابت ناراحت نباش. فقط نگران آن ی به دوش توست. سلامم را به گیتی، مامان، مادر، پدر و خلاصه همه یکارها به بهترین دانم طبق معمول از پس همه دوستان برسان.گرچه می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2