15 نسرین ستوده یعزیز دلم مهراوه دختر افتخارآفرینم فرستم. از سبد زندان اوین برایت سلام و آرزوی سلامتی می ۲۰۹ از بند دارم تا سبدم سرشار هایم را برمی ها و اشک ها، دلتنگی هایم نگرانی سلام از سلام و سلامتی برای تو و برادر عزیزت باشد. شش ماه است از شما ام. در این مدت، تنها امکان چند بار ملاقات با شما را کودکانم دور مانده ای ام. در این مدت، حتی امکان ارسال نامه در حضور مأموران امنیتی داشته یا دریافت عکسی از شما، یا حتی ملاقاتی آزادانه و بدون شرایط امنیتی را دیدم در زد هربار که می دانی چه غمی بر دلم چنگ می ام و تو نمی نداشته چه شرایطی باید با شما ملاقاتکنم. هربار پساز ملاقاتوحتیهر روز و ام: آیا حقوقکودکانم را رعایت هر روز درجدال با خویشتن ازخود پرسیده دانیچقدر نیاز داشتم تا مطمئنشوم تو کودکنازنینمکه ام؟ و تو نمی کرده کنی. به عقل و درایتت ایمان دارم، مرا متهم به نقضحقوقکودکانم نمی دانی مهراوه جان، اصلاً از روز اولِ بازداشتم، به تو و برادرت و می وسالت، بیشتر نگران بودم. اندیشیدم و برای تو، به دلیل سن حقوقتان می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2