های زندان نامه 154 شود. من مصمّم به مقاومتم. تر می روز امنیتی به در فضاییکه جامعه هم روز ویژه به تو. چون تا وقتی تو در اندیشم و به ها می هذا همیشه به تو و بچه مع شود ها هستیخیالمجمع استو فقطدلتنگیدارم. با دلتنگیمی کنار بچه یخودم، اگر نه کم به اندازه دانم دست کنار آمد، اما با نگرانی نه. عزیزم، می خواهی دانم هر تصمیمی بگیریسهم تو از آزادی خواهی. می بیشتر، آزادی ها طوری خواهم بدانم آیا وضعیت تو و بچه است و نه من. اما بازهم می آنکه درجه و شدت مقاومتمان را افزایش دهیم، به همین هستکه ما بی دهی راه است؟ یا ترجیحمی ها روبه ترتیبادامه دهیم؟ آیا وضعیتتو و بچه جوری با بازجویانمکنار بیایم؟ تقریباً مطمئنم این آخری منتفی است. یک چون آخرین بار همکه با تو صحبتکردم، نظر خودت راگفتی. اما اگر باز دانی ی دیگری داری بگو تا راجع به آنها نیز فکر کنم. می پیشنهاد یا توصیه دانیکه چقدر برایم عزیز و محترمی. نظراتت که خیلی دوستت دارم و می برایم همیشه ارزشمند و راهگشا بوده است. منتظر جوابتهستم. قربانت بوسمت، هزاران بار می نسرین ۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳ اوین ـ
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2