نامه‌های زندان

167 نسرین ستوده یعزیزم، سلام ‌ مهراوه ی ‌ امروزچهارشنبه استو برایدومینهفته بودکه تو به دلیلسنگینیبرنامه ات نتوانستی به دیدنم بیایی. البتهکه برایم مثل هر مادری ندیدن تو ‌ درسی هایشان، به تواناییعلمی آنها ‌ یبچه ‌ یمادرها به آینده ‌ سختاست، اما همه دهند. مخصوصاً وقتی ‌ و درسو تحصیلشان بیشاز اینمسائل اهمیتمی از بابا شنیدمکه تو سخت مشغول درسخواندن هستی، خیلی خوشحال شدم. آیند از تو تعریف ‌ دانی چقدرکسانیکه از بیرون می ‌ مهراوه جان، نمی ی چیزهای خوبیکه خودت ‌ ات و بقیه ‌ کنند، از شخصیتت، سرزندگی ‌ می کنم. ‌ دانی و منچقدر به تو افتخار می ‌ می خواستم این هفته راجع به اعتصاب غذایم با تو ‌ مهراوه جان، می وجورکرده ‌ هایم را جمع ‌ صحبتکنم. اما نیامدی. مخصوصاً کلی حرف دانستم این هفته این طرف ‌ بودم تا با تو در میان بگذارم، خصوصاً که می آیید. اما خبتو نتوانسته بودی بیایی. ‌ کابین می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2