17 نسرین ستوده هایم برای پیگیری حقوقکودکان ترین انگیزه دخترم، یکی از مهم ی ی همه کنمکه نتیجه کردم و هنوز هم فکر می تو بودی. همواره فکر می یکودکانم کس، به اندازه هایم برای احقاق حقوقکودکان، به هیچ تلاش رسیدم تو و رسد. هربار که از دادگاه کودکانِ آزاردیده به خانه می نمی دانم. فشردم. هنوزهم دلیل آنرا نمی برادرترا بیشتر و بیشتر در آغوشم می خواستم آزار کودکان قربانی را جبرانکنم! یادم اما گویا از این طریق می ساله شوی و وقتی دلیلش را خواهد هجده استکه یکبار گفتی دلت نمی خواهی از پرسیدم، جوابی دادیکهگویی،کودکی امتیازهایی داردکه نمی دانی اینجوابتچقدر مرا خوشحالکرد. در میان دستشان بدهی و تو نمی ایکه هنوزکودکی هایت چقدر شدهکه به من و پدرتگوشزدکرده حرف ات را رعایتکنیم و اینکه هنوز هجده سالت نشده. و باید حقوقکودکانه کردی و چهکار و به این ترتیب، ما را وادار به رعایت حقوق خودت می تواند حقوق دیگران را پایمال کردی. چون،گاه، حتی غفلت می خوبی می کند، هرچند آن دیگری فرزند شخص باشد. رعایت حقوق،گرفتن حق، محوریوخلاصه، داستان ترازو وشمشیر، همه همان طلبی، قانون عدالت ترین خواستی و ما راکه خودمان را بزرگ اتمی استکه تو با زبانکودکانه کردی. دانستیم هشیار می غمخوار و ولیِ تو می طورکههرگز نتوانستمحقوقتو را نادیده بگیرم یعزیزم،همان مهراوه و در حد توان خویش در راه حفظ حقوقت تلاشکردم، به همان ترتیب، توانستم وقتی هرگز نتوانستمحقوقموکلانم را نیز نادیده بگیرم. چگونه می اند، به محض دریافت احضاریه، از میدان به در بروم؟ موکلانم در زندان توانستم وقتی آنها به من وکالت داده بودند و در انتظار محاکمه چگونه می توانستم. بودند، آنها را رهاکنم؟ هرگز نمی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2