173 نسرین ستوده داشتی. اما مایلم تر قدم بر می تر، استوارتر و مدبرانه قدم این امور از من ثابت با این مقدمات، موضوعی را با تو در میان بگذارم. موضوعیکه یکبار در ام. من در آن نامه اشارهکردمکه ایکوتاه به آن داشته هایم اشاره یکی از نامه کنم، چون آنچه دستگیرم شده است آن است دیگر برای آزادی تلاش نمی ی مأموران اطلاعات تر از داخلِ زندان استو سایه که بیرونْ زندانی بزرگ کند. اما اینجا که مدام بالایسر زندانیِ آزاد شده استزندگی را سختمی دانیکه همیشه با حضور مأموران اطلاعاتدر بند ما زنانی قدرتمندیم. می ام. الآن اینروحیه درخیلی از زندانیان به وجود آمده است. اینجا مبارزهکرده کنیم. حدود یک ماه پیش و آید، ما اعتراض می وقتی مأمور اطلاعات می درست مقارن با شروع اعتصاب غذایم، چند تن از مأموران اطلاعات ها ای در دفتر بند زنان تشکیل دادند. از چند تن از خانم آمده بودند. جلسه خواستند برایصحبتبا آنان پایین بروند. بعد دوباره ازطریق آیفون اطلاع دادند که اگر خانم ستوده هم مایل است، بیاید. من نرفتم. بعد از دقایقی دوباره زنگ زدند و گفتند که پایین بروم. این بار رفتم. البته ما صحبت را نتیجه بود. بیشتر متمرکز کردیم روی ضرورت تلفن بند زنانکه البته بی ها راکه قبلاً مرتکب جرائم عمومی شده اما روز بعد دادستان یکی از بچه بود و فعلاً به دلیل تماس با یکی از فعالان سیاسیِ خارج از کشور در بند دهید مأموران برد، خواست وگفت، «چرا شما اجازه می سیاسی به سر می توانیم از شما حفاظتکنیم. اطلاعاتبه بند بیایند؟ ما هم تا یکجایی می ای به بند توانیم. شما نباید اجازه دهید. اصلاً به چه اجازه بیش از آن نمی خلوت مأموران اطلاعات اند!» حالا تمام این دو سال، بند زنان حیاط آمده بینیکه بوده، جز در مواقعیکه پای لواسانی راکوتاهکرده بودیم. بنابراین می آمیز بوده است. این اقدام تاکجا موفقیت
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2