های زندان نامه 174 یخوشبختمان رضایعزیزم، تو عمق عشق مرا به خودتو خانواده ی شما احساس خوشبختی دانی که چقدر از داشتن همه دانی و می می ی من افتد. اتفاقیکه از اراده کنم دارد یک اتفاقی می کنم. اما فکر می می آنکه اساساً آنکه بخواهم و بی خارج است. من در وضعیتی قرار دارمکه بی ام یکی را بتوانم چنینکاری بکنم، باید بین خانواده و فعالیت اجتماعی انتخابکنم. این بدین معنی استکه سالیانی را باید در زندان بگذرانمکه بینی من است. وقتی اقدامم به اعتصاب ی من و پیش البته خارج از اراده کند که طبیعی هم هست، منکجا غذا تا این اندازه به شما فشار وارد می کنم؟ اما قصد من از اعتصابغذا آن استکه در دارم به وظایفم عمل می ی اجتماعی توجه عمومی را به مجازاتخانوادگی جلبکنمکه فکر حیطه کنم؟ با خود دانی با خودچه فکر می کنم بتوانم اینکار را انجام دهم. می می شویم؟ با همان آرامشی اندیشمکه آیا ما دوباره با آرامشدورهمجمعمی می دانمکهکارهایی از من دانم. اما این را می که ترسبالایسرمان نباشد؟ نمی توانم انجامشان ندهم.کارهایی از جنسعدالتکه من و آید که نمی بر می تو، هر دو، عاشقشهستیم. شوند، از تو عذرخواهی هایم اینقدر عجولانه نوشته می از اینکه نامه هایش. کنم. شرایط زندان استو دوربین می دوستتدارم، خیلی زیاد نسرین ۱۳۹۱ اوین ـ آذر توانم متنی را تهیه یساخاروفنمی رضایعزیزم،ضمناً مندر موردجایزه هایت، به این نتیجه رسیدیکه متنی از کنم. اما اگر تو، پس از مشورت
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2