نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 186 ات را تحسین ‌ دانی یا نهکه تاکجا این ویژگی ‌ دانم می ‌ شوی و نمی ‌ فائق می کردم. ‌ می ها بهگیتی هم ‌ دیروز، یکشنبه، ملاقاتحضوری داشتیم. بعد از مدت ها ملاقاتحضوری ‌ ملاقاتداده بودند و خیلی خوب بود. فردا هم با بچه ام از شوق دیدار آنها نیز هست. ‌ خوابی ‌ کنم بخشی از بی ‌ دارم و فکر می ام هنوز به دستت نرسیده و این موضوع مرا ناراحتکرده است ‌ ی قبلی ‌ نامه ها از آن ‌ ام بر نوشتن این نامه ‌ ام. اما پافشاری ‌ و از نامه نوشتن دلسرد شده به دست موقع ‌ هایشبه ‌ روستکه اینکمترینحق یکزندانی استکه نامه اش برسد. دیروز برای نیما و مهراوه ماکارونی پخته بودم، از ‌ اعضا خانواده ام. ‌ خواهد، برای فرداکتلت آمادهکرده ‌ آنجاکه نیما بهانهگرفتکهکتلتمی هستم. گاهی هایی به اولگا ‌ نامه این روزها مشغول خواندن کتاب پردازد. ‌ گیرد و به موضوعات مهمی می ‌ ها خیلی اوج می ‌ مضمون نامه پاافتاده است و به موضوعات تکراری و تکراری ‌ اما گاه نیز خیلی پیش دانی هاول نیز ‌ شود. راستی می ‌ کننده می ‌ پردازدکه برایمان خیلی خسته ‌ می نامد آزاد شد؟ یعنی ‌ یکبار با درخواست آنچه خودش آن را «آزادی» می گوید، «درخواست آزادیکردم». اما تصورم آن استکه وی با ‌ خودش می اش ‌ هایشجدالدرونی ‌ درخواستعفوو بخشودگی آزادشد. بخشی از نامه ای ‌ برای رسیدن به پاسخی روشن و مشخصدر چراییِ نوشتن چنین نامه است. بسیار جالب و شجاعانه است. او در آن نامه سه موضوع را مطرح کند: ‌ می ـ اساساً چرا و چطور چنینکاری را انجام داد؟ ۱ آمده است، خود را ‌ که هیچکاری از دستش برنمی ‌ ـ چرا درحالی ۲

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2