های زندان نامه 198 یپستی] [نامه نام: نسرین نامخانوادگی: ستوده نام پدر: مرحوم آقاجان نوعجرم: سیاسی نیمایعزیزم،سلام ای و من البته نویسم. آنگاهکه بزرگشده ات می این نامه را برای بزرگسالی گذارد از پس منطق تو برآیم. پس ها نمی ام و تفاوتنسل کمیسالمندشده نویسم تا منطق امروزم را با تو در میان بگذارم تا نه تنها در آرامش اکنون می عنوان یک و منطق خود با تو سخن بگویم، بلکه دوست دارم بدانیکه به ام. ی تو و مهراوه را داشته مادر، تاکجا همواره دغدغه ها ملاقاتحضوری داشتیم. شنبه پسر عزیزم، امروز ما طبق روال سه فقط من و تو و مهراوه. از یکشنبهکه تو را پشتشیشه دیده بودمکه چگونه ات بوسیدی تا شاید فشارهای دست و گونه با تمام قدرتگوشی را می شنبه صبرانه منتظر سه هایت را بهتر به من منتقلکند، بی بر گوشی، بوسه بودم تا تو را در آغوش بگیرم. اما امروز به محض ورود به سالن ملاقات ای تو با من «قهر»کردی و تا آخر وقتهم قهر باقی حضوری، به یک بهانه ای ماندی. دلیلشهم این بودکه وقتیمسئولسالنملاقاتبا لحنم دبانه
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2