نامه‌های زندان

211 نسرین ستوده یعزیزم ‌ مهراوه امروز پنجشنبه، هفت تیر ماه، روزکنکور توست. صبح با اخبار تلویزیون داد بیدار شدم و قبل از پایین آمدن از تختم، برای تو ‌ که خبر کنکور را می های مثبت!که تو همیشه آنها ‌ عزیز دلم بهترین آرزوهایم را فرستادم. انرژی گرفتی دخترم! چقدر سعیکردم تا رد شدنکنکورت ‌ را خوب تحویل می حال ‌ کاری نکنم. چقدر سعیکردم برایکنکورکنارتباشم. اما نشد. بااین اتنباشم. منبهکمکتوکهشجاعانه ‌ رفتار توهمیشهطوریبودکهشرمنده کردم. ‌ خواستی برایحقوق زنان تلاشکنم، برای تو نیز تلاشمی ‌ از من می آنکه بتوانم ‌ تو در اینکار، آن برداشتسنتیراکهجسمم درکنار تو باشد، بی گرفتی و من این ویژگی تو را دوست ‌ حقوقی از تو را ت مینکنم، نادیده می یجامعهکه نقشزنان ‌ داشتم و اینکار تو پای مرا از قید و بندهای مزورانه کند، ‌ را در مفهوم «مادری» و تنها مادری و از دیدگاه مردسالارانه تفسیر می کردیو منهربار ‌ کرد. تو با درخواستتشهامترا به من تزریق می ‌ آزاد می پریدم. ‌ هایم از لانه می ‌ به قصد پرواز دادن جوجه راستی مهراوه جان، اگر من در کنار زنان معترضبه حجاب اجباری

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2