نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 220 پدر یکبار به سه ماه حبس محکوم شد. بار دیگر بیدادگاه انقلاب او را به پنج سال حبس محکوم نمودکه در دادگاه تجدیدنظر شکست. اما ماشینخشونتعلیه این وکیل آزاده باز نایستاد. بازهم در بحران انتخاباتی ، قبل از همه، به سراغ پدر رفتند و دو ماه در بازداشت بود. او را آزاد ۸۸ کردند و دو سال بعد مجدداً بازداشت و حبس و حبس و حبس... من کنم. من به دنیای ‌ اندیشمکه آن را خوب لمس می ‌ ی پدر نمی ‌ به دغدغه های ‌ دنده ‌ اندیشمکهچه معصومانه درچرخ ‌ کودکی، نوجوانیوجوانیتومی آرمان ما و خشونت آنها به یغما رفت. گذشت؟ بر تو و ‌ همای عزیزم، در هربار بازداشت پدر بر تو چه می ام اگر ‌ گذشت؟ من بارها از خود پرسیده ‌ خواهر و برادران و مادرتچه می خاست، پدر راکنارخود داشت، بعضی ‌ هما هر روزصبحکه ازخواببرمی رساند و در مشکلات ‌ از روزها پدر او را به دانشگاه، مدرسه یا محلکار می خوردند و سپس زیر ‌ هنگام دور هم شام می ‌ شد و شب ‌ روزانه همراه او می افتاد؟ نه، ‌ خوابیدند، آیا بازهم چنین اتفاقی برای هما می ‌ یک سقف می هرگز... . نسرینستوده بند زنان ۱۳۹۷ مرداد

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2