های زندان نامه 228 ات را با خیالی آسوده درکنارت بگذرانم؟ تا روز اول مهر کیف مدرسه اتفاق بابا تو را تا مدرسه بدرقهکنم؟ پسرم، من را بر پشتت بگذارم و به توانستم... همین. نمی امکه به نفرین ابدی در ایران دچار شده است گناهم همین بود و حرفه ایکه شهامتی عدالتی و بی مرا و این بار پدرت را نیز در این طوفان بی برد و من در ی وکالت ایران را از کار انداخته است در خود فرو می جامعه ی عزیزمکه اندیشم و به تنهایی تو و مهراوه ازپیش به تو می این روزها بیش ی افتخاریکه همواره برایمان ارمغان آورده استحالا باید نقشپدر با همه و مادر را تو مان برایت بازیکند و از تو به شایستگی مراقبتکند. ای از ظلم و بیداد زمانه کنم تاگوشه ام را نثارتمی هایعاشقانه اشک را برایتقابل تحملسازد. تهران ـ اوین ماماننسرین ام هاست ندیده بوسمتکه رویترا مدت هزاران بار می ۱۳۹۷ مهر ۲
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2