نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 230 نیما جونم، دوباره سلام شنبه است. بااینکهصبح با تو و مهراوه وخالهگیتیصحبتکردم، ‌ امروزسه تونی ‌ خواستم بگم اون جامدادی رو اگه می ‌ بازم دلم براتون تنگ شده. می دهند موقع ‌ تونه به من برسونه. فقط ببین اجازه می ‌ برای بابا بیاری. بابا می ملاقات اون رو به بابا بدی؟ دوبارهخداحافظ بوسمت ـ دوستتدارم خیلی زیاد ‌ می خوامت ‌ می ۸:۱۳ شنبهساعت ‌ سه ماماننسرین

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2