نامه‌های زندان

241 نسرین ستوده رضایعزیزم، سلام ها ‌ شنبه) ملاقات خوبی با بچه ‌ امیدوارم حالت خوب باشد و امروز (سه ی ما وجود ‌ داشته باشی. خیلی خوشحالم همین امکان اندک برای رابطه ها و دوستان عزیزی مثل ‌ دارد. بدانکه تمام ساعات حبسم را به تو، بچه اند ‌ فرهاد وصدها تندیگر که ما را با عشقو محبتخودشانحمایتکرده ات ‌ کنم مرا در جریان روند پرونده ‌ کنم. رضا جان، خواهش می ‌ فکر می نویسم. به همین ‌ بگذار، این نامه راکمی با عجله در آخرینساعاتشبمی خواستمخواهشکنمچنانچه ‌ گذرم. می ‌ دلیلکمی از رویمطالبسریع می در ملاقات حضوری، نامه را به خانواده دادی تا به دست نیما برسانند، ت کید کنکه به نیما بگویند پشت تلفن به من چیزی در مورد نامه نگوید. ی فرهاد ‌ دانم از پرونده ‌ ی من فعلاً خبری نیست. تا جاییکه می ‌ از پرونده ی دوستان برسان. یک نامه برای فرهاد ‌ هم خبری نیست. سلام مرا به همه بینی ‌ دانمکه فعلاً او را نمی ‌ امکه هرگاه توانستی به دستش برسان. می ‌ نوشته هرحال بسیار نگرانشهستم. ‌ ولی به بوسمتو دلم برایتخیلیخیلی تنگشده است ‌ می نسرین ۱۳۹۷ آبان ۲ اوین ـ بند زنان شب ۸:۴۰

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2