نامه‌های زندان

333 نسرین ستوده یپستی] ‌ [نامه نیمایعزیزم،سلام امروز پنجشنبه است و ما تلفن نداریم. دو روز تعطیلات در پیش است و ی این هفته هم تعطیل استو ملاقاتنداریم. بنابراین من تصمیم ‌ یکشنبه ام برطرفشود. ‌ گرفتم برایتنامه بنویسم تا دلتنگی امکه امیدوارم خوشت بیاید ‌ نیما جان، یککلاه برایت سر انداخته رسد،کلاه هم به دستت برسد.گرچه ‌ و امیدوارم تا این نامه به دستت می توانم بفرستم. نیما جان، گرچه از تو دورم، ‌ دانیکه آن را آخر ماه می ‌ می اما تمام روز به یادت هستم، عکست جلوی چشمم است و مدام یاد تو آید که چقدر از کوچکی شیرین و ‌ افتم. یادم می ‌ هایت می ‌ کاری ‌ و شیرین بخشبودی. نیما ‌ آید که چقدر همیشه آرام و آرامش ‌ دلنشین بودی. یادم می ی ما بخشیدی ‌ هایت و عشق و صفاییکه به خانه ‌ ی خوبی ‌ جان برای همه دوستتدارم. من بیشترین! بوسمت ‌ هزاران بار می خیلیخیلیخیلیخیلیخیلی خیلیخیلیخیلیخیلیخیلی دوستتدارم، خودم بیشترین ماماننسرین ۱۳۹۸ آبان

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2