نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 344 گویند کافی ‌ آورند تا خشونتِ رسمی را توجیه کنند. آنها می ‌ استدلال می استمخالفان ما عقایدشان را آشکار کنند یا حتی آنها راکتمانکنند! راستیخشونتچیستو عدم خشونتکدام است؟ آیا باید مردم معترض راکه در گرفتن حقشان مصرند و با صبر و بردباری جفایی راکه بر آنان طلب دانست؟ اگر چنین بود ‌ کنند خشونت ‌ تحمیل شده است، تحمل می ها انسان در قرون وسطی ایراد گرفتکه چرا در برابر کلیسا ‌ باید به میلیون ایستادند. ها و مجادلاتمذهبیرا پایانی نیستو تا عمر بشر پابرجاست، ‌ بحث مندانِ خود ‌ ها هم وجود دارد و البته علاقه ‌ فرصتکافی برای این بحث ها هرچه باشد، ‌ ی این بحث ‌ ی زمین داراست. نتیجه ‌ جایکره ‌ را در جای گذارد. اما آنچه حائز اهمیت است ‌ ت ثیرات خود را بر زندگی افراد می حقوق این افراد استکه باید حفظ شود. باید از تعقیب افراد به دلیل عقایدشان جلوگیری به عمل آید تا شاهد رعایتعدالت در جامعه باشیم پذیر نیست جز با «استقلال قضایی». من یک رؤیا بیشتر ‌ و این امکان ندارم؛ رؤیای تحقق «عدالت»، و بر این باورم این رؤیا در کشوریکه به شود. اما استقلال قضایی ‌ من تعلق دارد جز با استقلال قضایی محقق نمی نیافتنی است. وقتی فعالان سیاسی، ‌ ی خود بسیار دور و دست ‌ نیز به نوبه های دینی و قاچاقچیان ‌ فعالان مدنی، وکلا، معترضان انتخاباتی، اقلیت شوند که اصولاً ‌ های انقلابی محاکمه می ‌ مواد مخدر همگی در دادگاه اند»، احیای عدالت و استقلال قضایی در چنین نظامی بسیار ‌ «غیرعلنی اندیشم. به «دادگاه ‌ حلی دیگر می ‌ گیرد. پسمن به راه ‌ دور از دسترسقرار می های آسیایی بتوانند با مراجعه به دادگاه، ‌ آسیاییحقوق بشر»که اتباعکشور

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2