های زندان نامه 360 اختصاص پیداکرده بود. نیما تنها بود و امتحان هم داشت، من هم دیه یگذشته، موقعیکه نیما از در سالن عذرخواهیکردم و نرفتم. یکشنبه ملاقاتخواست بیرون بیاد، عصبانی بود، دیدم با پا محکم به در کوبید و در باز شد. نگران بودکه تو ممکنه ناراحتشده باشی از اینکارش. بهش گفتم: خیلیکارت درست بود، حالکردم از اینکارت. نگران بود مبادا سرزنش بشه. خیالش راحت شد. مراقب سلامتی خودت باش. به امید اتفاقاتخوب. بوسمت می رضا ۱۳۹۸ دی ۸
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2