های زندان نامه 368 یعزیزم، سلام مهراوه اندازه و دوست دارم زیبایی و لذت این روزهای برفی قشنگمنو یاد تو می هایوسیع اوینشکلخوشگلیهستند. پای اینجا رو با تو قسمتکنم. تپه های درختان چنار های بزرگمان، شاخه های پنجره ها از پشتِ میله این تپه برق هست و باعث پیداستکه بین هر پنج شش درخت، یک تیر چراغ ها هم زیبایی درختان و بارشبرفرا ببینیم. شود ما شب می مهراوهجون، از اینکه مدتیه ملاقاتتقطعشده، ناراحتنباش. دوباره ها! کنی هاییمی کنم. اما توهمعجبحمله کنیمودرستشمی صحبتمی فروشینشر ثالث هاینقاشی،کتاب رفتیم،گالری دلم برایتئاترهاییکه می یکریمخان تنگشده، اما قبل از اینها دلم برای تو و نشر چشمه و اونکافه دارم کنم و تو رو توی بغلم نگه می دخترخوشگلم تنگشده. دستامو باز می شم. کنم و غرقشادی می و تویخیالم اون هیکل قشنگت رو حسمی بوسمت، دلتنگتم هزار بار می خداحافظ ماماننسرین ۱۳۹۸ اوین ـ زمستان
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2