های زندان نامه 374 شب، گوشهی حیاط، برام سخت بود. این هم یک خاطرهی نه نصف چندانخوبکودکیمه. اما نیماجون اون تر سها تویوجودم باقی نموندن. خوام بگمکه بعضی بچهها هم هستند که مادرشون مثل تو زندون من می نم یافته، و به دلایل دیگری ممکنه جاش براشون خالی یاکمرنگ باشه، اما اون رو به یک اتفاق قشنگ تبدیلکنند. از پرچونگیم ازت معذرت م یخوام.گاهی م یخوام با اینحرفا جایخالیمو برات پر کنم. دوستتدارم،خیــــــــلیزیــــــــاد ۱۳۹۹ فروردین
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2