نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 402 یپستی] ‌ [نامه رضایعزیزم، سلام امیدوارم حالتخوب باشد و باکرونا و مسائلشکنار آمده باشید. من هم اینجا بد نیستم و مت سفانه فضایناامیدی بیرون ازطریقکسانیکه وارد بند م ‏یشوند، برایمان قابل لمس است. امروز یکشنبه بود و روز ملاقاتو من طبق تصمیم قبل ‏یامگفتمکه نم ‏یآیم، اما از بابتهر هفته آمدنِ تو ممنونم. دوستداشتمکمی در مورد محمد و پیام بدانمکه در چه وضعیتی هستند. آیا برگشتند یا نه؟ امروز عالیه آمد و کفشرا هم آورد.کفشقبل ‏یام بهکلی پاره شده بود و سپیده برایم وصل‏هیچرمی زده بود. اما اینکفشهم خیلی راحت بود. راستشرا بخواهیحالاکه اعتصابم را شکست‏هام بیشاز هر زمانی به حال اگر تو ‌ افتد. درعین ‌ کنم این اتفاق می ‌ آزادی فکر م ‏یکنم و البته فکر می کنیکه ‌ بدانیکه اینجا هر لحظ‏هام چگونه م ‏یگذرد، تو هم مثل من فکر می زندانم به بطالت نم ‏یگذرد: از زبان [گرفته تا]کتاب و چیزهای دیگریکه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2