نامه‌های زندان

423 نسرین ستوده تونی به قول یک زندانی، از دیوارهای زندان پر بکشی و به ‌ اینطوری می زمانیکوتاه، فراموشکنیکهکجا ‌ فضاهای دیگه سفر کنی و برای مدت های ‌ دونیکه چون تابستونهستکلاسندارم، ولی دارمکلاس ‌ هستی. می کنم. در ضمن در همین دو سه سالِ اخیر ‌ ترم بعدم رو کمی روشکار می های ‌ ام در ژورنال ‌ های تحقیقاتی ‌ های پروژه ‌ حدود ده بیست تا از مقاله مختلف امریکایی و اروپایی چاپ شده. خوشحالم که دیگران در دنیا تونند از نتایجشون استفادهکنند. یکی از دانشجوهایدکترامکه افریقایی ‌ می عنوان ‌ های غنا به ‌ التحصیل شد و در یکی از دانشگاه ‌ هست پارسال فارغ استادیار شروع بهکار کرد. برام چند بار نوشتکه در کارهاشبا دانشجوها همیشه منو الگویخودشقرار داده. چقدرخوشحالو ممنونهکه من استاد راهنماش بودم. برام خیلی با ارزش بودکه تونستم روی دانشجوم اینقدر هایدانشگاهی اون ‌ تأثیر مثبتداشته باشمکه باعثارتقایکیفیتفعالیت با دانشجوهاش بشم. چه میشهکرد؟ به قولگروهی از دانشجوهایسابقم «گیتی، خواهر نسرین». عزیز دلم هر لحظه به یادتم. اسمت، عکست و یما مراقبخودتباش. دوستت ‌ یذهنمه. به خاطر همه ‌ زمینه ‌ مهرتپس دارم برای همیشه و به امید دیدار خیلی زود تو. گیتی ، قربانت ۱۴۰۰ تیر

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2