نامه‌های زندان

49 نسرین ستوده ها را آنجا دیدم، علیرضا رجایی ‌ چند روز پیشرفته بودیم بهداری،کلی بچه میلیون وثیقه صادر شدهکه به 50 ، را هم دیدم. حکمی برایشصادر نشده دانی ‌ خواهم. نمی ‌ را می ی عاری از خشونت ‌ مبارزه زودی آزاد بشود.کتاب دهد و ‌ برم. اصلاً ایده می ‌ چقدر لذتمی *از خواندنکتابخاطراتماندلا ی مسائل تغییر کرده است. از اینکتابکاملاً ‌ منکلی نظرم نسبت به همه وجه عدم فعالیت یا ‌ هیچ ‌ ی بدون خشونت به ‌ توان درککردکه مبارزه ‌ می هایمان ‌ طلبی ‌ این چیزهاییکه در ایران رایج شده است نیست. ما راحت دهیم که هیچ نسبتی باهم ندارند. ممکن ‌ را به عدم خشونت نسبت می کنم، اما واقعاً اینطور نیست. هنوز ‌ روی می ‌ ای فکر کنند من تند ‌ است عده رسد. به آقای ‌ کدام از ما به پای عدم خشونت ماندلا نمی ‌ های هیچ ‌ روش نوشتم، ‌ کیخسروی سلامم را برسان و بگو داشتم خاطراتی را برایشان می یخوبدربیاید. ‌ امکتابماندلا تمام شودکه یکمقاله ‌ ولیگذاشته رضای عزیزم، من همچنان در خصوص آن جایزه مصمّمم. برای ام را با آقایسلطانی در میان بگذار، سلام مرا برسان و بگو ‌ کاری ایده ‌ محکم ام. اما اگر ‌ ام، در پیامم هم هیچ حرف تندی نزده ‌ البته من تصمیمم راگرفته دانم این یک ‌ کردند یا نه؟ بگو که می ‌ ایشان جای من بودند، اینکار را می اظهارنظر حقوقی نیست و البته چیزی استکه باید خودم تصمیم بگیرم، خواهم با ایشانمشورتکنم. فعلا تا مراسمجایزه، هیچخبر ‌ اما در واقعمی هرحال اگر قرار شد ‌ ای از من منتشر نشود و مسائلم خبری نشود. به ‌ و نامه پیامم ارسال شود، متن زیر به آن اضافه شود. عنوان یک زن مسلمان و با توجه به اینکه قرآن ت کید داردکه ‌ «من به .: خاطرات نلسون ماندلاراه دشوار آزادیکتاب *

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2