نامه‌های زندان

57 نسرین ستوده گیتیعزیزم شبچهارشنبه ۱۱:۳۰ امکرد؟ الآن ساعت ‌ ات تا چه اندازه زنده ‌ دانی نامه ‌ می ها مخفی است ‌ امکه از چشم دوربین ‌ استو من در تختپایینی ۹۰/۶/۲۳ دانی ‌ ها تو بودی و نمی ‌ نگاری هستم. عزیزم در یکی از عکس ‌ مشغول نامه دیدن عکس زیبایت چقدر برایم غنیمت بود. قشنگ بودی. همه اینجا گویندچقدرخواهرتقشنگاستو واقعاً موهایترا در آنعکسچه ‌ می ای. ‌ رنگزیباییکرده دانی چقدر خوشحالمکه بازداشت من اینقدر تأثیر ‌ گیتی جان، نمی دهی ‌ کنم تو بیشتر از قبل به من حق می ‌ مثبت روی تو داشت. حالا فکر می گرفتم و خود را در ‌ که برای رفع ظلم از موکلانم دنبالکارهایشان را می دادم. عزیزم، همیشه نگران بودم که اگر بازداشت ‌ معرض خطر قرار می کنم برعکس شد. ‌ بشوم، تو نتوانی بازداشت مرا تحملکنی. اما فکر می اتچقدر خوشحالشدم و با شنیدن اخبار نازیلا، ‌ دانی از خواندن نامه ‌ نمی ریختم و ‌ اختیار اشکشوق می ‌ شان بی ‌ یک ‌ دایی علی، فریبرز و لطف یک تون، برای ‌ کردم. متوجه نشدم لباسی را کهگفته بودی برای همه ‌ گریه می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2