های زندان نامه 60 جاتآمده. به مردان برایمانکلی میوه وصیفی ۳۵۰ که آمدیم، دیدیم از بند ی بهایی راکبابیکردم ها، بادمجان سهمخودمان وجامعه درخواستبچه کنم، تا فردا ناهار میرزاقاسمی بپزم. خلاصه غذاهاییکه بیرون درستنمی کنم. اینجا درستمی کنم. بیش از هر چیز به ها فکر می دانی، چقدر اینجا به تو و بچه نمی ها مرا خوشحالکرد. به دانی چقدر دیدن عکس هایت. نمی تو و خوبی تا) ۶ ـ ۵( معصومه داده بودی. اگر برایت زحمت نیست لطفاً چندتایی دهد، ولی چنگال نداریم. البته چنگال بفرست. فروشگاه اینجا قاشق می دانم این مدت دانم وقتت خیلیکم است و می چیز مهمی هم نیست. می ام طورکهگفتم چیزهای ضروری خیلی زحمتکشیدی، اما عزیزم همان توانی ایمیل نلسون ماندلا را تکمیل شده. اما یک خواهش مهم! اگر می برانگیز است. اول از همه ببین آیا پیدا کن. کتاب خاطراتش خیلی شوق تواند وسالش در حدی هستکه اصلاً متوجه مسائل شود؟ و آیا می سن شد باکسی، مثلاً نوشین، مشورتکنی ی من پاسخ دهد؟ اگر می به نامه عنوان خبرم، ولی به خوب بود. من از مواضعکنونی ماندلا در قبال اینجا بی توجه به تجربیاتمشترکمانکهخیلیزیاد خواهم با یکوکیلوهمکار می ی سرگشاده بنویسم و درخواستِ اعلام موضعکنم. اما است، برایش نامه گدار به آب نزنم. من از ماندلا، تلفنی، به اسم «دایی گویم بی دانم، می نمی برم. از احمد شهید، احمد. لطفاً اول ماه صد و پنجاه تومان رحیم» نام می ها زیبا بود. خانه را دیدم وکلی زنده شدم. صبح برایم بریز. چقدر عکس ای را به دفتر زندان دادم و در آن نامه، با عنوان «رئیس زندان اوین»، نامه گفتمکه جلوگیری از ملاقات و عدم اعزام به بهداری برای اجبار زنان به
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2