نامه‌های زندان

61 نسرین ستوده استفاده از مقام دولتی در ‌ استفاده از چادر، تخلف آشکار از قوانین و سوء مقابلزنان زندانی استو من قبل از هرگونه اقدام قضاییوشکایترسمی از مسئولان رده بالای زندان، مراتب را جهت حل و فصل مشکل به شما شود. اما اگر تصمیم ‌ اعلامکردم و تقاضایملاقاتنمودم. تا ببینیمچه می کنم اینها زورشان بابتچادر به من برسد. فعلاً توی ‌ بگیرم بیایم، فکر نمی ها لواسانی، این بار به ‌ این فکرمکه این هفته چهکنم. دیروز هم بعد از مدت همراه دادیار ناظر زندانکه یکخانمی هست، آمده بود و خیلی در موضع ی ‌ هاگفته بود هفته ‌ ضعف بود، اما خودش را نباخته بود و به یکی از خانم کهحتی نتوانسته بودمسالنملاقات ‌ گذشتهخیلیسَرَمشلوغ بود، بهطوری آید. حالا دارم ‌ یگذشتهکیانی به منگفته بود نمی ‌ دانیکه هفته ‌ بیایم. می شود. ‌ کنم آیا همچنان ایستادگیکنم یا بیایم. تا ببینم یکشنبه چه می ‌ فکر می رضا جانخبر دستگیری آقایسلطانی را شنیدم.کمی نگرانم. ولی لطفاً به ی ‌ آید. بگو همه ‌ خانمش بگو آقای سلطانی بلد است. از پسخودش برمی ها نگران آقای سلطانی هستند. سلامم را به خانم سلطانی برسان. به ‌ خانم نازنین عزیزم سلام برسان و بگو خبرش را داشتمکه تولد نیما آمده بود مان. از مامان هانیه و سوسن هم خیلی خیلی تشکر کن. رضا جون، ‌ خانه توانی چند صابون، دو ‌ گیرند. اگر می ‌ گفتند وسایل بهداشتی را تحویل می شامپوی داو تراپی، یکخمیر دندان، یک اسپری، یک مام، دو قوطیکرم مای برایم بفرست.کرم دست و صورت مای بزرگ، فقط پلمپ باشد، خوانی ‌ ی جمعیکتاب ‌ ها عصر جلسه ‌ قوطی هم شد اشکالی ندارد. جمعه داریم.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2