های زندان نامه 66 یعزیزم، سلام مهراوه امروز اول مهرماه است و من برای دومین سال پیاپی در بازگشایی مدارس شد، خودم چه ذوق و شوقی دانی وقتی اول مهر می کنارت نیستم. نمی ی تو را نیز هیچگاه فراموش برای رفتن به مدرسه داشتم. اولین روز مدرسه کنمکه با چه ذوق و شوقی من و پدرت تو را راهی مدرسهکردیم. اما نمی ام محرومم، مثلخیلی از حقوق اکنون دو سال استمن از اینحقطبیعی شود. ی استبدادزده از مردم سلبمی طبیعی دیگریکه در یکجامعه ام: «آیا حقوق شما (تو و برادرت) را عزیزم، بارها از خود پرسیده دانیکه در این مورد حساسم و مدعی. بگذار ابتدا از ام؟» می رعایتکرده دانی هایم، می گردد. به فعالیت جاییشروعکنمکه به قبل از بازداشتم برمی داشتم، به تو و برادرت که در هر گامی که برای دفاع از موکلانم برمی ی من فقط از بابت خطری که به جرم ناکرده مرا اندیشیدم. اندیشه می کرد نبود، بلکه از این جهت بودکه به حقوق اجتماعی شما دو تهدید می اندیشیدم. تنمی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2