نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 8 گونه باشید، مورد هجوم ‌ خیلی چیزهای دیگر باشید که امکانشهست آن ها» را ‌ گیرید. من وکالت برخی از این «بودن ‌ یحکومت قرار می ‌ رحمانه ‌ بی رسیدند. تقاطع زنکُردِ سنی، ‌ هاییکه به تقاطع می ‌ بر عهده داشتم. بودن تقاطع بهاییِ ترک، تقاطع بلوچیکه ممکن است نوازنده هم باشد، تقاطع معترضیکه اقلیت جنسی هم بوده است و هزاران تقاطع دیگر. و من با پذیرفتم. دلیل اصلی پذیرش این ‌ ی آنها به دفترم وکالت آنها را می ‌ مراجعه بردم. من هم وکیلی بودم ‌ ی رنج آنان می ‌ ها، رنجی بودکه از مشاهده ‌ وکالت گونه، «بودنی» دیگر را انتخابکرده ‌ که مورد پسند حکومت نبودم. این بودم. در اینمجموعه هاکه ‌ نامهخواهم بههدفم از انتشار این ‌ با اینمقدمه می هایم به معنی نادیده گرفتن ‌ گرد آمده است، اشاره کنم. قطعاً انتشار نامه های تحمیل شده به دیگران، ازجمله دلتنگیِ مادران دیگر در زندان ‌ سختی نبوده است، بلکه این حقی همگانی استکه هریک از ما از رنجی که ایمسخن بگوییم وحقجامعه استکه از اینجزییاتاطلاع داشته ‌ کشیده ها ‌ باشد؛ از اینکه ماچگونه و باچه وسایلی برشرایطسختزندانو دلتنگی کردیم بر آنها فایق آییمو توهینی ‌ ترسعیمی ‌ آمدیم، یا به بیاندرست ‌ فایقمی های نمایشیِ ‌ مان، ولو در قالب ‌ راکه بهصرفبازداشت ناموجه و غیرقانونی شود ‌ افتاد، تحملکنیم. از طرف دیگر می ‌ دادگاه و حکم و قاضی اتفاق می ی وکالت در هر حکومتی ‌ با ثبت این وقایع از تکرار نقض استقلال حرفه ای وکالت ‌ که بر سر کار باشد جلوگیریکنیم. چون انجام وظایف حرفه ها نیست، اما آنها باید برایحفظ ‌ در بسیاری از موارد مورد پسند حکومت های مربوط به عدالت و قانون، الزامات ‌ انسجام اجتماعی و وجود حداقل مربوط به اینحرفه را تحملکنند.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2