های زندان نامه 90 دهم جای امنی نگهداریکن، قصد دارم آنها را نگه دارم. راکه بیرون می ای و دقیقاً طور که گفتم، چون در انتخاب خبرها استاد شده فقط همان دانی چه خبرهایی برایم مهم است، فقط خبرهای خوب را نفرست، می ها، تصمیم درست بگیرم. گیری خبرهای بد را هم به من بگو تا در تصمیم ایرا ایرا ندارم و تا مدتی قصد انتشار هیچ نامه فعلاً قصد هیچ نوع مبارزه یگذشتهکه مهوش ندارم. عزیزم، یکماجراییرا برایتتعریفکنم. هفته یرشته زاده (نماینده های بهایی نزد خانمسلیمی خانم و یکی دیگر از خانم هایشان رفته بودند، از طرفخودشان راجع به احمدی) برای ملاقات بچه اند، دختر مهوشکه خیلی ها (حضوری) صحبتکرده ملاقات من با بچه ها چیست ای هست به مادرشگفته مامان، این حرف هم دختر فهمیده ی این خانم و خودش دانید خانواده زنید؟ شما می راجع به خانم ستوده می اید راجع به ملاقاتش صحبت در چه جایگاهی هستند؟ بعد شما آمده دانی شنیدن این خبرها آورید. نمی کنید؟ اصلاً ش ن فلانی را پایین می می دانی چقدر در عرض این یک سال انگیز است و نمی چقدر برایم هیجان کنم خیلی از کارها را و نیم به قدرت من افزوده شده است. حالا فکر می توانم» انجام بدهم. «می رضایعزیزم،ساعتچهار بعدازظهر روزشنبه است. یکیدوساعتِ های من از روزهای یکشنبه به چهارشنبه پیش، به منگفتند کلاً ملاقات منتقلشده استو این یعنیچند روز دیگر تأخیر در ملاقاتم. عزیزم، از تو ها انتظار دارم بازهم با همان متانتهمیشگی،صبر و آرامشخودتو بچه ی ماست. رضا جان، های سربلندی آینده را حفظکنی. اینها همه سرمایه توانم توضیح بدهم و شاید تا چندی دیگر خودت به دلایلیکه فعلاً نمی بفهمی، نیاز به آرامشو عدم هرگونه برخوردی دارم. در حالِ [انجامِ] یک
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2