99 نسرین ستوده یعزیزم، سلام مهراوه امروز یکشنبه صبح استو من نگران آنمکه شما بیایید و اینجا بفهمید که ها منتقلشده است. مهراوهجان ها بهچهارشنبه هایمن از یکشنبه ملاقات کنم صبر و تحملت را ادامه بدهی، چون هنوز من بازهم از تو خواهشمی دانم آیا اینانتقال ملاقاتمثبتاستیا منفی. بنابراینتاچهارشنبه هم نمی هایت، کنم از اوضاع خودت برایم بگو و از درس صبر کن. خواهش می ی چیزهای خوب. بگو ببینم بابا شماها راکجاها ات، نیما و همه مدرسه آیند؟ من اینجا خیلی اوضاعم خوب است. برد؟ چهکسانی پیشتان می می همه صبر کردیم، این کند. عزیزم ماکه این فقط دلتنگی شما مرا اذیت می هم رویش. این چند روز چیزی نیست. خوردیم، یاد جمعه ظهر که من و هانیه و محبوبهکرمی باهم ناهار می اش، این های مهراوه در میان هزاران خوبی تو افتادم وگفتم یکی از خوبی استکه خیلی دوستانش را دوست دارد وگفتم دوستانش را خانه جمع بردم. خاله هانیهگفتقربونش کرد و من از اینکارِ مهراوه خیلی لذتمی می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2