پیشگفتار 3 مادر و پدرم، پنج فرزند خود زهرا، محمود، محمدرضا، محسن و محمدعلی بهکیش و دامادشان سیامک اسدیان را در جنایت های سیاسی دهه شصت از دست دادند. از آن میان تنها خانواده اسدیان توانستند جسد سیامک را باز پس گرفته و او را در زادگاهش دفن کنند. هر چند حکومت به مراسم چهلم سیامک حمله کرد و بسیاری بازداشت و از آن میان تعدادی، از جمله ت وکل و نورا هلل اسدیان ، عموهای سیامک، را اعدام کردند. اما مادر و پدرم امکان دفن هیچ کدام از فرزندان کشته شده خود را نیافتند. محسن (که گویا در 24 اردیبهشت 1364 در زندان اوین اعدام شده بود) بر اساس اطالعات رسمی در بهشت زهرا دفن شده بود و در همان روزهای پس از اعدامش محل آنرا به آنها اطالع دادند. مادر و پدرم امکان آنرا نداشتند که از دفن محسن در آن محل اطمینان حاصل کنند. اما به رغم این عدم اطمینان آنرا پذیرفتند. محل دفن زهرا هرگز به طور مشخص به آنان اطالع داده نشد و تنها پس از یک سال انکار و پرده پوشی به آنها گفتند که زهرا کشته و در گورستان خاوران دفن شده است، بدون آنکه محل دقیق آنرا به آنها اطالع دهند ، دقیق به همان معنی تراژیک که مثال ده قدم از در ورودی و بیست قدم به سمت شمال. پیگیری های بعدی هم بی فایده بود. محل دفن م حمدرضا که گویا در 24 اسفند 1360 در تهران کشته شده بود، علیرغم پیگیری های مداوم هرگز به خانواده اطالع داده نشد. تنها در اوایل دهه هشتاد یکی از بستگان اعدام شدگان به ما اطالع داد که توانسته دفترچه ای که محل دفن اعدام شدگان در آن نوشته شده است را ببیند و محل دفن محمدرضا را نیز به خاطر بسپارد. خانواده بدون حصول اطمینان بر آن گور سنگی گذاشته و آنرا به عنوان محل دفن محمدرضا پذیرفتند. از محل دفن محمود و محمدعلی که در تابستان 67 در زندان گوهردشت اعدام شدند هیچ اطالعی وجود ندارد . اما ما اصرار داشته ایم تا زمانی که ا طالعات صحیحی به دست آید گورستان خاوران را محل دفن آنان بدانیم. من برای حدود هجده سال ( 1381-1363 ) مادر و پدرم را در رفتن به گورستان بهشت زهرا و گورستان خاوران همراهی کرده ام و شاهد دلبستگی آنان به ویژه به محل دفن محسن که آنان اطمینان بسیار بیشتری داشتند که او در آن محل دفن است بودم. آنان با خیالی راحت در محل دفن محسن می نشستند، می توانستند افراد دیگر را نیز به آنجا دعوت کنند
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2