195 یچندمذهبی-چندسکولار زندگی در جامعه های بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد. من سه نمونه راکه خودم نمونه زنم. ها هستم، مثال می شخصاً در انگلستان در جریان آن اولین مورد آموزش در مدارس است. بسیاری از مدارس ممتاز دولتی در انگلستان ماهیتدینی دارند، از مسیحیتو اسلامگرفته تا مدارسیهودی و هندو و غیره. کلیسای انگلستان که من متعلق به آن هستم، بیشتر از آموز در مدارستحتنظرشدارد.کلیسا نیرو، تعهد و منابع میلیوندانش ۱ فقط اعضایخودکلیسا هم نه کند و آن فراوانی را صرفتربیتکودکان می ی اعتقادی دیگریهستند آموزان دیگریکه از پیشینه بلکه بسیاری از دانش انداز روند. من عضو کارگروهی بودمکه سند «چشم اما به این مدارس می وپروش» را تنظیم کردند. ما هدفمان را کلیسای انگلستان برای آموزش تربیت افرادی «عمیقاً مسیحی و در خدمتخیر عمومی» تعریفکردیم. ایسالم و متکثر روشن به نظرم، این عبارتمنظور من را از داشتن جامعه ایکه در آن افراد بتوانند هم عمیقاً مسیحی، مسلمان یا سازد: جامعه می یهودی و سکولار باشند و هم تشویقشوند تا به خیر عمومیخدمتکنند. ای «زندگی به بهترین شکل» است و چهار انداز فراگیر چنین جامعه چشم اند از خردمندی، دانشو مهارت، امید و آرزومندی اصل اساسی آن عبارت ها اصولی هستند جامعه و زندگی در کنار یکدیگر و شرافت و احترام. این ها را بپذیرند و بعد ی ادیان و باورهای غیردینی آن که ما امیدواریم همه تر ها و منابع خود، این اصول را عمیق هریک بتوانند با استفاده از سنت واکاویکنند. ها هستند. من برای ه خواهم اشارهکنم، دانشگا دومین موردیکه به آن می پانزده سال استاد دپارتمان الهیاتو ادیان در دانشگاه بیرمنگام بودمکه یک ای استکه من آن ی خوبی از مؤسسه ی سکولار است. این نمونه مؤسسه
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2