دین در دنیای معاصر 78 ی خود محدودند. هریک از نظر معیارهای تعقل و حقیقت در دایره بنابراین، فرضبر این استکه هر فرهنگبایدهمچون نوعیکلیتمعنایی ها وجود ندارد. وگوی آن با دیگر فرهنگ دربسته باشد و راهی برایگفت گیرد، تسلیم یا هایغیرپایدارصورتمی جز در موارد استثناییکه مصالحه هایی دادن به تضاد میانچنین فرهنگ استحاله تنها راهجایگزین برایپایان گرایانِ رادیکال، ادعایصحت است. با این فرض، از دیدگاه چندفرهنگی شمول از دموکراسی یا ها، مانند حمایت جهان شمولِ برخیگزاره جهان حقوق بشر، چیزی نیست جز ادعای نوعی قدرت امپریالیستیکه بر یک فرهنگغالبتکیه دارد. گرایانه ناخواسته خود را از معیارهای لازم برای نقد رفتارِ این قرائت نسبی کند. درجوامع پسااستعماری هایفرهنگیمحروممی آمیز با اقلیت تبعیض هامعمولا درتعصباتفرهنگی موجود ومهاجرپذیرما،تبعیضعلیه اقلیت انجامد. پس اگر ریشه دارد و به کاربردگزینشی اصول قانون اساسی می کسی ادعای شمولکامل این اصول قانونی را از ابتدا قبول نداشته باشد، ماند که از منظر آن بتوان فهمید چرا تفسیر قانون هیچ جایگاهی باقی نمی اساسی تحت تسلط تعصبات فرهنگِ اکثریت درآمده است. (در اینجا گراییفلسفی بینمکهچرا نسبی یفلسفینمی نیازیبهپرداختنبه اینمسئله 24 دفاع است.) ی نقد پسامدرنعقلانیتاست، موضعیغیرقابل که نتیجه توجه است: این موضع در دلیلی دیگر نیز جالب اما خود این موضع به دهدکهچرا قائلان گیریسیاسیمعکوساستوتوضیحمی خدمتنتیجه گرایی] طرف مقابل [یعنی مدافعان چندفرهنگی شکلی عجیب به به آن به اند. پیوسته جو نیز رواجداردکه گرایانه ازقضا میانمسیحیانستیزه همینموضع نسبی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2