Salha-ye-Sokoot
179 لصفصف و من انتظار داشتم که با مشت روی میز بکوبد. ضمن این مذا کرات و سؤالات بنده چنین حدس ی اند من از اداره اند آن است که فکر کرده ی سیاسی احضار نکرده زدم که علت آن که مرا به اداره ی بسیار بدی دارم و به آنها اعتماد نخواهیم نمود، لذا نخواهند توانست از من چیزی سیاسی خاطره توانند نظرم را جلب کرده و لوحی که اینچنین آنها را به بفهمند، ولی در این جا و از راه دوستانه می آباد رسیده، به وحشت انداخته و رعب و ترس در آنها به وجود آورده را ا گر به دست احبای عشق ی این لوح دست بیاورند و یا لااقل از مضمونش اطلاع حاصل کنند. وقتی این شخص درباره توانست ای که داشت نمی کرد آثار ترس و نگرانی او به قدری شدید بود که با تمام زرنگی صحبت می آن را پنهان کند. در این چند روز که من مجبور به ملاقات با این شخص بودم، احباء و دوستانی که اطلاع داشتند گفتند تا به حال سابقه نداشته که کسانی که عازم ایران بودند مضطرب و نگران بودند و به من می روزه که جداً اعصابم را خرد کرده بود یقین احضار بازجویی شوند. بنده در جریان بازجویی شش حاصل نمودم که علت بازجویی از من مضمون لوح منیع قرن بوده که جسته و گریخته از مضمون آن اطلاعاتی به دست آورده بودند که آنها را به شدت به ترس و وحشت و اضطراب انداخته بود. ی مرا مأمور مذکور به من میلادی بالاخره در ساعت ده صبح گذرنامه 1946 ماه مه 14 باری، روز کرد وارد ایران شوم. رد کرد و در ساعت دوازده همان روز با ماشین باری که قند به ایران حمل می در ایران نیز بدون لیاقت و استحقاق، تأییدات موفور جمال اقدس ابهی شامل حالم شد و از لطف حامیانی چون جناب فروتن، ایادی عزیز و محبوب امرالله، خیلی زود وارد کار دولتی شدم. و به یاری حق در اداره به مراتب بیشتر از لیاقت و استعداد خود ترقی نمودم و با تأییدات جمال قدم قبل از موعد مقرر با عدم رضایت رؤسای اداره توانستم بازنشسته شوم. اول دخترم ناهید را که عشق های تاب کرده بود به مهاجرت فرستادم و بعد در اثر مساعی و مجاهدت و علاقه به مهاجرت او را بی مستمر همسرم با هم اقدام به امر خطیر مهاجرت نمودیم. هر چند ما استحقاق این همه فضل و بوسی آستان موهبت الهی را نداشتیم ولی لطف لاینقطع و مستمر شامل حال ما بوده و حتی خا ک دریغ به ما عنایت فرمود. مقدسش را که آرزوی اولیا و مقدسین است بی علیزاد 1973 ا کتبر
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2